در خاتمه، متذكّر مىشوم كه اخيرا مقالهاى را به طور مختصر، در ردّ اشكال نسبتِ قول به تحريف قرآن به ايشان، تهيّه كردم كه به ضميمه، ارسال مىشود.
دكتر سيّدمحمّدباقر حجّتى
1) نظر به اينكه موضوعات مورد نياز زندگانى انسان، در قرآن كريم به صورت كلّى مطرح شده، احاديث صحيح عهدهدار تفصيل و ذكر جزئيّات موضوعات كلّى و مجمل قرآن كريم است.
اساسا اعتقاد اين جانب چنان است كه احاديث صحيح ـ كه از معصوم صادر شده ـ مفسّر مطالب كلّى قرآن كريم است. به بيان ديگر، تقريبا قرآن كريم به مثابه قانون اساسى يك كشور و احاديث تقريبا به منزله قوانين مدنى است؛ هر چند اين تشبيه نمىتواند بازگو كننده همه وجوه تشابه باشد.
بارى، بدون احاديث، قرآن كريم نمىتواند به تنهايى ـ براى شناخت معارف دينى ـ بسنده باشد؛ به همين جهت، به قرآن كريم همراه با اهل بيت ـ كه مفسّرانِ رهيده از لغزش هستند ـ طىّ احاديثى كه از ديد فريقين متواتر است، از سوى رسولاكرم صلى الله عليه و آله وسلم توصيه شده است.
همه فرق اسلامى مىتوانند از قرآن، بدون سنّت معصومين بهانهاى براى اثبات حقانيّت مكتب خود استخراج و استنباط كنند؛ چنان كه در طول تاريخ اسلام، از رهگذر احاديث نادرست و نيز رأى و اجتهاد خود چنين كردند. لذا اميرالمؤمنين على عليه السلام به ابنعباس هشدار داد كه با تعابير قرآنى در برابر خوارج، به احتجاج دست نيازد؛ بلكه با سنّت و حديث با آنان به محاجّه روى آورد. در زدودن ناسره از سره در تعاليم و فرهنگ اسلامى در كنار بهانه تفسير به رأى، تمسّك به قول و فعل و تقرير معصومين عليهم السلام مىتواند ما را ـ به نوشته شما ـ از اين پيرايهها (آرايههاى نادرست) مىتواند مصون دارد.
بنابراين، حديث يا به تعبير ديگر سنّت معصومين عليهم السلام براى شناخت صحيح