جسمانيّة الحدوث و روحانيّة البقاءاند و عارفان بزرگ هم به همين قول عقيده دارند.اين قول با ظواهر برخى آيات و اخبار هم مطابقت دارد؛ چنانكه بر كسى كه در آيه پيشين، يعنى: «ثُمَّ أَنْشَـأْناهُ خَـلْقاً آخَرَ» تدبّر كند، پوشيده نماند. زيرا آيه ظاهر است در تحوّل روح از گوشت و استخوان و غير آن دو... و اين قول، مختار مصنّف (ملّاهادى سبزوارى) در تمام نوشتههاى اوست.
اين كلمات ايشان دلالت دارد بر اينكه قول به جسمانيّهالحدوث بودن روح با ظواهر احاديث دينى ـ كه در باب عالم ذرّ و تقدّم ارواح بر ابدان وارد شده ـ تنافى دارد و در مقابل آن است؛ اگرچه ظواهر برخى از آيات و اخبار هم با آن تطبيق كند.
4. شيخ محمّدحسين فاضل تونى (1339 ه.ش)
ايشان در اين زمينه مىنويسد:
بسيارى از حكما و متكلّمين معتقدند كه نفس حادث است. افلاطون و پيروانش گفتهاند كه قديم است. كسانى كه نفس را حادث مىدانند، گويند: با حدوث بدن حادث است. ارسطو و ملاصدرا و برخى ديگر گفتهاند: به عين حدوث بدن حادث است. و از اين جهت است كه گفتهاند: نفس جسمانيّة الحدوث و روحانيّة البقاء است. (13: ص 345)
ايشان سپس ادلّه حادث بودن ارواح را آورده و ادلّه افلاطون و پيروانش بر قدم نفوس و ارواح را ردّ كرده است. امّا نكتهاى كه در كلمات ايشان مبهم مانده است، اينكه چرا بايد قائلان به حدوث ارواح، منحصر در دو گروه باشند. از نظر آقاى فاضل، يك عدّه قائل به حدوث ارواح با حدوث ابدان و عدّهاى ديگر قائل به حدوث ارواح، به عين حدوث بدن هستند.
روشن است كه در اين ميان، گروه سومى هم وجود دارد كه به ظاهر روايات معتقدند و قول هيچكدام از اين دو گروه را قبول ندارند؛ ولى با وجود اين، به حدوث ارواح قائلاند؛ نه به حدوث ارواح با ابدان، نه به حدوث ارواح به عين حدوث ابدان؛ بلكه به حدوث ارواح پيش از ابدان به دو هزار سال، آن هم نه به حدوث