انسان در عالم اظلّه و ارواح بررسى آراء دانشمندان قرن 14و15 - صفحه 11

ذاتى تجرّدى، بلكه به حدوث و تقدّم زمانى.

5. سيّد محمّد عصّار (1314 ه. ش 1356 ه.ق)

از ايشان، درباره خلقت ارواح قبل از ابدان و قول به جسمانيّه‏الحدوث و روحانيّه‏البقاء بودن ارواح پرسيده‏اند. وى پس از طرح اين پرسشها، به پاسخ آنها مى‏پردازد. سؤال اين است:
معروف در كلمات علما اين است كه نفس انسانى، جسمانيّه‏الحدوث و روحانيّة البقاست و چگونه جمع مى‏شود بين اين كلام با آنچه از اخبار و آيات دلالت دارند به اينكه خلقت ارواح قبل از خلقت اجساد است؟ و چنانچه خلقت نفوس قبل از خلقت اجساد باشد، محلّ آن كجا بوده؟
استاد عصّار در پاسخ مى‏نويسد:
حدوث اين نفس ناطقه، به حدوث جسم است؛ به اين معنا كه به مجرّد حدوث جسم انسانى، اين نفس حادث مى‏شود. و همين است كه به اعتبار ربطش به نفس كلّى و عقل اوّل به قوس صعودى، ترقّى به مدارج، به استكمالات دارد و همين است كه ابدى است وفنا از براى او نيست....
و امّا اينكه فرموديد: چگونه جمع مى‏شود بين اين مطلب با آنچه مدلول اخبار است، از تقدّم خلقت ارواح بر اجساد؟
پس جواب اين است كه آن عالم ـ كه ارواح بر اجساد، متقدّم است ـ عالمى است كه در طول اين عالم است نه در عرض اين عالم؛ چه اينكه جميع ما كان و ما يكون إلى يوم القيامة، بر تقرّر و ثبوت به وجود جمعى وحدانى ـ كه به تفصيل، در دار وجود عينى على سبيل التدريج ـ محقّق مى‏شود، معرّى از زمان و مكان و كيف و كمّ... و غير ذلك و سيرى از جميع آثار وجود عينى، تحقّق داشتند. (12: ص 247 ـ 249)
اين نظريّه، در حقيقت، همان نظريّه صدرالدين شيرازى و ملّاهادى سبزوارى است و با آنها تفاوت اساسى ندارد. بنابراين تأمّلاتى كه در مورد آن دو مطرح شد، در اينجا نيز وارد است.

صفحه از 23