چيزى ديگر غير از بدن، مانند هوا، محال باشد؛ زيرا حقيقت روح براى ما معلوم نيست و معرفت حقيقت آن با صفات و خصوصيّاتش، خارج از امكان
بشر است.
سپس چكيده نظر خويش را چنين مطرح مىكند:
فتحصّل من جميع ذلك أنّ عالم الأرواح قبل الأجساد ثابت بالقطع من آثار أهل البيت عليهم السلام إجمالاً، لكن لم يعلم كنهه و كيفيّته و أفعاله و أحواله تفصيلاً. و قد يعبّر عنه بعالم الأشباح لما يأتي في بعض الأخبار من أنّ أرواح الأئمّة أو أنوارهم عليهم السلام كانت أشباح نور أي صوراً نوريّة. (همان: ص 10)
خلاصه اينكه عالم ارواح پيش از اجساد، قطعاً از آثار اهل بيت عليهم السلام اجمالاً ثابت است؛ امّا حقيقت و كيفيّت و افعال و احوالش به تفصيل، معلوم نيست. و گاهى از آن به عالم اشباح تعبير مىكنند؛ به خاطر آنچه در بعضى اخبار آمده است كه ارواح امامان عليهم السلام و انوارشان اشباح نور، يعنى صورتهاى نورى بودند.
17. آيت اللّه صافى گلپايگانى (معاصر)
ايشان در مقالهاى كه در داورى ميان مرحوم شيخ صدوق و شيخ مفيد نوشته است، در باب اشكالات مرحوم مفيد به صدوق، مىنويسد:
خلقت ارواح قبل از اجساد، در احاديث، بسيار تصريح شده است و صدوق چون راهى براى ردّ اين اخبار نداشته است، به آن اظهار اعتقاد كرده است و اين عقيده با تناسخ ارتباط ندارد؛ زيرا تناسخ عبارت از تعلّق روح به اجسام عنصرى متعدّد در اين دنياست كه بعد از فناء هر جسمى، به جسم ديگر تعلّق گيرد و حقيقت واحده در صورتهاى كثيره ظاهر شود و در هر دورى پاداش يا كيفر دور قبل را ببيند؛ درحالى كه خلقت ارواح قبل از اجسام، تعلّق آنها منحصر به يك جسم عنصرى مىباشد كه جسماً و روحاً غير از ارواح و اجسام ديگر است. اين معنا ـ بدون اينكه ما در مقام اثبات آن باشيم ـ اگرچه در نزد مثل صدوق، از بزرگانى كه تحذّق و تتبّع كامل در اخبار دارند، ثابت است، فى حدّ نفسه، ممكن است و با عقيده به تناسخ، نبايد قياس شود. (7: ص 36)