1. سيّد اسماعيل طبرسى نورى
ايشان مىنويسد:
آنچه مستفاد از ظواهر شرع، از اخبار و آيات و بناى علماى متشرّعه است، آن است كه نفوس ناطقه انسانيّه تقدّم دارد در خلقت، مر ابدان و اجسام عنصريّه را و خلقت هر دو حادث است به حدوث زمانى.
آن گاه در اين زمينه، اقوالى نقل مىكند واز جمله، نظر صدرالدين شيرازى را يادآور مىشود؛ مبنى بر اينكه خلقت ارواح قبل از ابدان، ضرورى مذهب است. سپس مىنويسد:
بنابر اين موافق است (يعنى ملاصدرا) در قول به آنچه بناء اهل شرع و مستفاد از آيات و اخبار است.
طبرسى بعد از ذكر آيات و رواياتى در اين باره، مىنويسد:
و اخبار به اين معنا ـ از تقدّم خلقت ارواح بر اجساد، خصوصاً به ملاحظه اخبار وارده در باب طينت ـ زياده از حدّ تواتر است و از آنچه ذكر شد، غنا و كفايت است از آنچه ذكر نشد. (10: ج 4، ص 36 ـ 37)
2. سيّد حسن حسينى لواسانى (1331ه.ق)
ايشان هم خلقت ارواح را پيش از ابدان مىداند و مىنويسد:
و النفس من بعد خراب البدن و صيرورته تراباً أو غيرها، «تبقى» في عالم البرزخ «كما كانت» كذلك موجودة في عالم خلق الأرواح «و لمّا يكن» البدن يومئذٍ مخلوقاً و لم يكن له عين و لا أثر؛ فإنّها حسب المأثور كتاباً و سنّة، خلقت قبل خلقة الدنيا و قبل إيجاد عالم الأجسام بآلاف من السنين. (15: ج 2، ص 229)
و نفس بعد از ويرانى (پوسيدن) بدن و تبديل شدنش به خاك يا غير آن، در عالم برزخ، باقى خواهد بود؛ همچون بقايش در عالم خلق ارواح كه در آن هنگام، بدن هنوز خلق نشده و از آن عين و اثرى نبود؛ زيرا ارواح از نظر آيات و روايات،