8. شفاء لاتُخْشى أسقامه: درمانى است كه بعد از آن، ترسى از بيمارى نيست.
شفابخشى قرآن، از دو جنبه قابل بررسى است: بيماريهاى جسمى و بيماريهاى روحى. مسئله شفابخشى قرآن در امراض جسمى، هم به تجربه ثابت شده و هم در روايات آمده است؛ كه در ادامه به نمونههايى اشاره مىشود:
الف) شكى رجل إلي النبيّ صلى الله عليه و آله وسلم وجعا فى صدره. فقال صلى الله عليه و آله وسلم: استشف بالقرآن، فإنّ اللّه عزّوجلّ يقول: و شفاء لما في الصدور.شخصى نزد رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم، از درد سينه شكايت كرد. فرمود: از قرآن شفا بجوييد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ مىفرمايد: وشفاء لما في الصدور. (۱۱: ج ۲، ص ۶۰۰)ب) عن أبي الحسن عليه السلام : من قرأ آية الكرسي عند منامه، لم يخف الفالج إن شاء اللّه. (همان: ج ۲، ص ۶۲۱)ابوالحسن عليهالسلا۱مىفرمود: هر كه آية الكرسى را به هنگام خواب بخواند، از بيمارى فلج در امان است، اگر خدا بخواهد.
از اين قبيل روايات، فراوان وجود دارد كه در اين مجال، به ذكر همين دو نمونه بسنده مىكنيم. مهمّ اين است كه جنبه شفابخشى قرآن رادر بُعد بيماريهاى جسمى، انكار نمىتوان كرد.
امّا قرآن در مورد بيماريهاى روحى شفابخش است؛ چون قرآن كتاب هدايت است. همان طور كه قرآن كريم مىفرمايد:
«قل هو للّذين آمنوا هدىً و شفاءً» (فصلت (41) / 44)
آرى قرآن، درمانگر حقيقى مردم در دنيا و آخرت است و براى مؤمنان، رحمت و نعمتى است كه به ايشان اختصاص دارد؛ زيرا در حقيقت اين مؤمناناند كه از قرآن
1.م ابوالحسن، كنيه مشترك ميان امام كاظم، امام رضا و امام هادى عليهم السلام است؛ كه گاهى به قرينههاى مختلف، تفكيك ميان آنها ممكن است و گاهى ـ مانند مثال فوق ـ دشوار است.