14. أثافيُّ الإسلام و بنيانه: پايهها و اساس اسلام است.
اثافى، يعنى سنگهاى سه گانهاى كه ديگ بر آن قرار مىگيرد. آيات قرآن، پايهها و اساس اسلام است. اسلام نيز ـ مانند هر شىء ديگر ـ بر پايهاى محكم مانند قرآن استوار است. اين صفت بر بعضى از مبانى دين نيز اطلاق شده؛ چنان كه در حديث اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است:
أثافيّ الإسلام ثلاث، لاتنفع واحدة منهنّ دون صاحبتيها: الصلاة و الزكاة و الولاية. (11: ج 2، ص 18؛ 3: ص 105؛ 12: ج 68، ص 386)
پايههاى اسلام سه چيز است كه هر يك بدون ديگرى بى فايده است: نماز و زكات و ولايت.
البتّه پر واضح است كه اوّلاً ولايت، شرط پذيرش نماز و زكات است. (5: ج 12، ص 309)
ثانيا اين همه حقايق (قرآن، ولايت، نماز، زكات) جلوههايى از يك منشور الاهى هستند. پس اين روايات، با هم تضاد و منافات ندارند.
15. أوْديَةِ الحَقِّ و غِيطانه: ظرف حقّ و سرزمين رويش حقيقت است.
اوديه به معناى ظرف و غيطان جمع غوط به معناى سرزمينى است كه گياهان طيّب از آن مىرويد. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند كه طالب حقّ، در سرزمين قرآن، به مراد و منظور خود مىرسد. شارح بحرانى مىگويد: اين دو لفظ، استعاره براى قرآن است؛ زيرا كه قرآن معدنى براى حقّ و مظنّهاى براى آن است؛ همان طور كه بيابان و گودال، مظنّهاى براى سبزى و آب است. قرآن محلّ رويش طيبات است؛ لذا حقّ و باطل با آن تميز داده مىشوند.
وقتى انسان در پى آب يا غذاى خاصّى باشد، بايد آن را در ظرف خاصّ آن بجويد، نه در هر جاى ديگر. حقّ، يك ظرف مكتوب دارد: آيات قرآن. پس آن را در هيچ منبع مكتوب ديگرى نمىتوان يافت. البتّه رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم يك منبع انسانى