نيز براى حقّ نشان داده است؛ آنجا كه در كلام استوار خود فرمود: «عليّ مع الحقّ و الحقّ مع عليّ.» ۱ بدين سان، يك بار ديگر، همراهىِ هماره قرآن با عترت را مىبينيم، كه هر دو با هم حقّ را نشان مىدهند؛ در هر زمان و هر زمين و هر حال و مجال.
16. بحر لايَنزِفْهُ المستنزفون: دريايى است كه با آب كشيدن از آن، آبش كم نمىشود.
قرآن نامتناهى است و علومى كه از آن برداشت مىشود نيز پايانناپذير است. يعنى در قرآن، علم گذشته و حال و آينده وجود دارد و تا روز قيامت نيز چنين است. قرآن مانند درياست. تا زمانى كه علماء و ادباء از آن حظّ و بهره گيرند، به تمامى اهل زمان و مكان ايشان بهره مىسازند. اگر همه علماء و ادباء با هم تلاش كنند، نمىتوانند تمامى اسرار و حقايق و اعجاز قرآن را دريابند. (4: ص 402)
17. عيون لايَنضِبها الماتحون: چشمه سارهايى است كه آب كشندگان را توان خشكاندن آن نيست.
هر چه مردم از قرآن بهره جويند و از آن استفاده كنند، باز هم نعمتها و بركتهاى قرآن تمام نخواهد شد. و چنين نيست كه استفاده عدهاى از آن، ديگران را از بهرههاى آن محروم دارد.
18. مناهل لايَغْيضها الواردون: آبشخورى است كه كثرت آب نوشندگان، از آن نكاهد.
مناهل جمع منهل به معناى محل شرب است؛ مثل نهر و غيره.
بهرهجويان از معارف حقّه قرآنى، هر چه از آن بهره گيرند، باز هم معارف و حقايق قرآن تمام نمىشود. چنان كه گفتيم، اين گونه تعبيرات ـ كه پايان ناپذيرىِ علوم قرآن را نشان مىدهد ـ نمايانگرِ همراهىِ هماره قرآن و عترت است؛ چرا كه
1.نك: به كتاب «حقّ با على است»، مهدى فقيه ايمانى.