29. عزّا لمن تولّاه: عزّتى است براى كسى كه سرپرستىِ قرآن را بپذيرد.
هر كه قرآن را سرپرست خود گيرد، در همه امور از قرآن يارى جويد و به دستورهاى قرآن عمل كند، در دو دنيا با عزّت خواهد بود؛ چرا كه به هدايت بهترين راهنما گردن نهاده است؛ راهنمايى كه طمع، رياستطلبى، شهوت و جهالت نسبت به مصالح و مفاسد بشر در او راه ندارد. بهترين راه نجات براى بشر را مىشناسد و به او مىنماياند، بدون اينكه از پيروى انسانها منفعتى به او برسد تا به آن سودِ فرضى چشم دوخته باشد. گردن نهادن به چنين آيين نامهاى سبب عزّت آن فرد مىشود. فردى كه قبول مقرّرات اجتماعىِ ناقص و نارساى بشرى ـ مانند قوانين مدنى و قضايى و دولتى ـ را افتخار خود مىداند، به حكم عقل سليم، بايد به قبول قوانين كامل و صحيح الاهى افتخار كند و آن را مايه عزّت خود بداند.
30. سلما لمن دخله: قرآن براى هر كه بر آن وارد شود، امن و امان است.
قرآن سلامت بخش است؛ زيرا كه امن و امان دهنده است. قرآن، مأمنى است از عذاب الاهى و پناهنگاهى است در برابر سيل شبهات كه در حقيقت، همان فضاى هلاكت است. لفظ سلم، استعاره است براى قرآن، از آن رو كه هر كسى كه در پناه قرآن برود، امان مىيابد. آن حضرت در جملات ديگر نهج البلاغه، از اسلام نيز به عوان امن و امان ياد مىكنند و مىفرمايند: سلما لمن دخله: هر كه به اسلام روى آورد، در امان خواهد بود. (نهج البلاغه، خطبه 102)
همچنين مىفرمايند:
الحمدللّه الذي شرع الإسلام فسهّل رائعه لمن ورده، و أعزّ أركانه على من غالبه فجعله أمنا لمن عقله و سلما لمن دخله.حمد خدايى را كه آيين اسلام را پديد آورد و احكام آن را بر پيروانش آسان ساخت و اركان آن را بر حافظانش ارجمند گردانيد و آن را محلّ امنى قرار داد براى كسانى كه به آن در، در آيند. (نهج البلاغه، خ 105)