مفهوم امامت در پرتو آيه ابتلاى حضرت ابراهيم عليه ‏السلام - صفحه 135

وارده در ذيل اين آيات نيز مؤيّد اين مطلب‏اند. (31: ج 1، 216)
آيت اللّه‏ شيخ جعفر سبحانى پس از طرح نظريّه علّامه طباطبايى در مفهوم امامت، در ذيل عنوان «پايه استوارى اين نظريّه» مى‏نويسد:
در اينكه برخى از شخصيّتهاى والا مى‏توانند علاوه بر هدايت تشريعى، داراى هدايت تكوينى گردند، سخنى نيست؛ هر چند اثبات آن، نياز به دليل قطعى دارد. ولى تفسير امام به كسى كه داراى چنين هدايت تكوينى است، شاهد روشن ندارد. (21: ج 5، ص 241)

7ـ2) نظر استاد جوادى آملى

امامت، عهدى الاهى و مقامى موهبتى است نه كسبى... نمى‏توان مراد از امامتى را كه ابراهيم خليل الرحمان بدان منصوب شد، نبوّت و مقتدا و اسوه بودن براى ديگران و زعامت و رهبرى جامعه و مردم دانست. برجسته‏ترين معنايى كه امامت مذكور در اين آيه بر آن قابل تطبيق، است هدايت باطنى و ملكوتى و هدايت به معناى ايصال به مطلوب است؛ زيرا قرآن كريم يكى از ويژگيهاى ائمّه را هدايت به امر اللّه‏ بيان مى‏كند. (5: ج 6، ص 414)
به نظر مى‏رسد كه اين سخن با لغت، اصطلاح قرآنى و روايات اهل بيت عليهم ‏السلام سازگار نباشد. دليل استاد براى قول خود آن است كه ابراهيم عليهم ‏السلام نبى و قدوه جامعه بوده و هر نبوّتى با امامت (به معناى زعامت) همراه است؛ پس نمى‏توان مراد از امامتى را كه ابراهيم خليل الرحمان عليه ‏السلام بدان منصوب شد، نبوّت و مقتدا و اسوه بودن براى ديگران و زعامت و رهبرى جامعه و مردم دانست.
بيان فوق نيز با معناى لغوى و اصطلاحى نبى و همچنين صريح روايات اهل بيت عليهم ‏السلام سازگار نيست. به عبارت ديگر، قدوه، اسوه و مقتدا بودن و يا زعامت و رهبرى داشتن نبى، از لغت و اصطلاح، قابل استفاده نيست و در روايات اهل بيت عليهم ‏السلام نيز امر به خلاف آن است. (نك: 32: ج 25، ص 141)
آقاى جوادى آملى ادّعا مى‏كند برجسته‏ترين معنايى كه امامت مذكور در اين آيه

صفحه از 137