اطلاق مىشود؛ زيرا پيمودن راه براى رسيدن به مقصدى مىباشد. (10: ج 12، ص 26) رسيدن به مقصد نيز تنها با تبعيّت مطلق از طريق آن، محقّق مىشود و انحراف از طريق، انسان را از مقصد دور مىكند. همچنين امام كسى است كه به او اقتدا مىشود. (16: ج 5، ص 186) درنتيجه، جعل امامت براى كسى، به جهت آن است كه مردم به او اقتدا و از اوامر و نواهى او تبعيّت كنند تا به هدف و مقصد برسند. در قرآن نيز لفظ امام به همين معنا استعمال شده است. (26: ج 6، ص 10)
2. معناى امام در قرآن
اصل بر اين است كه خداى تعالى در قرآن كريم و نيز حضرت رسول اكرم و اهل بيت ايشان عليهم السلام در روايات، روش جديدى براى تفهيم و تفاهم ابداع نكردهاند؛ بنابراين، امام در اصطلاح قرآنى نيز به معناى پيشوا و كسى خواهد بود كه به او اقتدا و از او تبعيّت مىشود. البتّه دقّت در كاربردهاى قرآنى نشان مىدهد كه امام در اطلاقات قرآنى، در سعادت و شقاوت و عاقبت امور پيروان خود، سهمى جدّى و پايدار دارد. ۱
در آيه «كِتابُ مُوسى إماما وَ رَحْمَةً» (هود (11) / 17) لفظ امام ـ به معناى راه روشنى كه براى مؤمنان و تبعيّت كنندگان مايه رحمت است ـ به كتاب الاهى اطلاق شده است. همچنين از آيات 71 و 72 سوره اسراء به روشنى، استفاده مىشود كه پيشوايان، اعم از پيشواى هدايت يا رهبر ضلالتاند و تبعيّت از هر كسى، نتيجهاى در پى دارد. اين نتيجه پاداش يا عقاب الاهى است.
خداوند در آيات ديگر به صورت روشنترى امامان را به دو گروه ائمّه هدايت و ائمّه نار تقسيم مىكند. امامان الاهى مردم را به امر خداوند هدايت مىكنند. (سجده (32) / 24) در نتيجه، براى رسيدن به امر خداوند و كسب رضايت او بايد از اوامر و
1.البتّه مىدانيم مانعى ندارد در استعمالات قرآنى و روايى، تقييد و تحديد يا توسّعى در معناى لغوى صورت گيرد. نشان دادن اين موارد، نياز به فحص و عرضه قراين مناسب دارد.