مفهوم امامت در پرتو آيه ابتلاى حضرت ابراهيم عليه ‏السلام - صفحه 123

و رسالت تطبيق كرده‏اند ۱ با اينكه تفاوت امامت با نبوّت و رسالت، چه از نظر لغت و چه از نظر استعمال قرآنى، بسيار روشن است. انطباقِ امامتِ مطرح شده در آيه كريمه به نبوّت و رسالت نياز به دليل دارد.
قاضى عبدالجبّار در بحث امامت كتاب مغنى، به صورت مستقل، به مفهوم امامت در ذيل آيه امامت حضرت ابراهيم عليه ‏السلام نپرداخته است؛ امّا در بررسى ادلّه شيعه در اثبات امامت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام با اشاره‏اى اجمالى به اين آيه، ادّعا كرده كه منظور از امامت در آيه امامت حضرت ابراهيم عليه ‏السلام نبوّت است. (33: ج 20، ص 195)
قاضى عبدالجبّار براى ادّعاى خود دليلى نمى‏آورد؛ امّا فخر رازى دلايلى براى اين ادّعا بيان مى‏كند. دلايل فخر عبارت‏اند از:
اوّل: عبارت «للناس إماما» دلالت دارد به اينكه خداى تعالى حضرت ابراهيم عليه ‏السلام را براى همه مردم امام قرار داده است و اگر چنين باشد، ناگزير ابراهيم عليه ‏السلام بايد رسولى از ناحيه خداوند و در [ اخذ] شرع مستقل باشد؛ چرا كه اگر او تابع رسول ديگرى باشد، مأموم آن رسول خواهد بود و نه امام او، كه در اين صورت، عموم از بين مى‏رود.
دوم: لفظ دلالت دارد بر اينكه حضرت ابراهيم عليه ‏السلام در همه امور امام است و اگر چنين باشد ناگزير بايد نبى باشد.
سوم: همه انبياء عليهم ‏السلام ـ از آن جهت كه تبعيّت ايشان بر خلق واجب است ـ امام‏اند. خداى تعالى مى‏فرمايد: «ايشان را امامانى قرار داديم كه به امر ما هدايت مى‏كنند.» (18: ج 4، ص 43)
وى در ادامه مى‏نويسد:
وقتى اثبات شد اسم امام در موارد ذكر شده به كار مى‏رود و ثابت شد كه پيامبران در بالاترين مراتب امامت هستند، واجب مى‏شود كه در آيه لفظ امام حمل بر نبوّت شود. (همان)

1.نيشابورى در ذيل آيه امامت حضرت ابراهيم عليه ‏السلام مى‏نويسد: «والأكثرون على أنّ الإمام هاهنا النبيّ». (۳۸: ج ۱، ص ۳۹۰)

صفحه از 137