(28: ص 455)
امّا ديديم كه ظهور آيه در آن است كه پس از ابتلا و موفّقيّت ابراهيم، خداى تعالى مقام امامت را براى نبى خود جعل كرده است. لذا توجيه رشيد رضا بر خلاف ظاهر آيه و بىدليل است و علماى اهل سنّت چارهاى جز اين ندارند كه بپذيرند مقام امامت غير از نبوّت و رسالت و افضل از آنهاست و خداى تعالى امامت را ـ كه همان مقام افتراض الطاعه و حقّ امر و نهى است ـ فقط به برخى از انبياء و رسولان خود، آن هم پس از آزمونهاى سخت و دشوار، عطا مىكند؛ چرا كه لازمه دارا شدن چنين مقامى، فانى شدن اراده شخص در اراده الاهى است و اين جز با تسليم محض بنده در مقابل ابتلائات و اوامر الاهى ممكن نيست.
6ـ آراء برخى از علما در مفهوم امامت
6ـ1) نظر شيخ ابوالفتوح رازى
مفسّر گران قدر، مرحوم شيخ ابوالفتوح رازى، در تفسير «امام» در ذيل اين آيه مىنويسد:
و «امام»... يعنى مقتداى امّت بُود و اصل او مِن أمّه إذا قَصده باشد... و نيز در آيت دليل است بر آنكه درجه امامت از درجه پيغمبرى جداست؛ براى آنكه خداى تعالى ابراهيم را ـ با آنكه پيغامبر بود ـ تا امامتش نداد، امام نشد. پس بايد كه اين درجهاى باشد جز درجه پيغامبرى. (11: ج 2، ص 142 ـ 143)
و نيز مىنويسد:
و در آيت دليل است بر آنكه امامت به خداى تعلّق دارد چون نبوّت لِقوله: «إنّي جاعلك للناس إماما» اى عجب! ابراهيم با پايه و منزلت او، و با پيغامبرى و خلّت، و آنكه از پيغامبر ما گذشته، خداى را از او بهتر پيغامبر نبود تا خدايش امام نكرد، امام نشد. ابراهيم اين پايه از خود نيافت... (همان: ص 143)
مرحوم ابوالفتوح مقام امامت را غير از نبوّت و همان مقام مولويّت و فرض