الطاعه و به جعل الاهى مىداند.
6ـ2) نظر امين الاسلام طبرسى
مرحوم طبرسى در تفسير جوامع الجامع، ذيل آيه امامت حضرت ابراهيم عليه السلام به صورت تفصيلى وارد بحث مفهوم امامت نشده است؛ امّا از بيان اجمالى و مختصر ايشان، دو نكته استفاده مىشود.
اوّل اينكه وى امام را به همان معناى لغوىاش تفسير كرده است؛ دوم اينكه مقام امامت را به جعل الاهى و براى تبعيّت مردم از امام، معرّفى مىكند. (24: ج 1، ص 77)
6ـ3) نظر ملّا صالح مازندرانى
از نظر مرحوم ملّاصالح مازندرانى، امام كسى است كه به او اقتدا مىشود و رتبه و منزلت او (در نزد خداوند) بالاتر از نبوّت و خلّت است... (31: ج 5، ص 135 ـ 137 و 237) ملّاصالح نيز امامت را به معناى وجوب طاعت و فرض الطاعه معرّفى كرده و از آيه و روايات اهل بيت چنين استفاده مىكند كه مرتبه و منزلت آن، بالاتر از نبوّت و خلّت است.
6ـ4) نظر سيّد اسداللّه شفتى
مرحوم شفتى با استفاده از آيات و روايات فراوان، به طور مبسوط به بررسى معناى امام پرداخته است. ايشان در معناى امام مىنويسد:
امام ـ چنانكه در كشّاف در تفسير آيه كريمه «إنّي جاعلك للناس إماما» آمده ـ اسم كسى است كه به او اقتدا مىشود... امامت بر اساس آنچه از آيات و روايات روشن مىشود، ولايتى است كه خداوند از مردم بر آن ميثاق گرفته... امامت ملك الاهى و سلطنت ربّانى است... و از روايات (مذكور) ـ و به ويژه با كنار هم قرار دادن و جمع بين روايات ـ استفاده مىشود كه ملك عظيم و وجوب اطاعت و امامت و خلافت به يك معنا هستند... نتيجه اينكه مجموعه آيات و روايات، دلالت دارند كه امامت، سلطنت الاهى است كه (به تمليك خدا و) ناشى از