مفهوم امامت در پرتو آيه ابتلاى حضرت ابراهيم عليه ‏السلام - صفحه 132

سلطنت خدا بر بندگان خود مى‏باشد و (امامت) همان ملك عظيم است؛ بدان جهت كه از سوى مالك حقيقى تمليك مى‏شود. در نتيجه اطاعت از امامان، اطاعت از خداى عزّوجلّ است و سرپيچى از دستورات ايشان، نافرمانىِ خداى عزّوجلّ مى‏باشد... (37: ص 3 ـ 22)
ايشان با توجّه به آيات و رواياتى كه در كتاب خود آورده، امامت الاهى را به مولويّت، سلطنت، حقّ امر و نهى و مقام فرض الطاعه از سوى خداى تعالى معنا كرده است.

6ـ5) نظر آيت اللّه‏ محمّدباقر ملكى ميانجى

آيت‏اللّه‏ ملكى ميانجى در تفسير مناهج البيان ذيل آيه امامت حضرت ابراهيم عليه ‏السلام مى‏نويسد:
«تو را براى مردم امام قرار دادم» يعنى (مقامى) براى تو جعل كردم كه در تمام آنچه بدان امر يا از آن نهى مى‏كنى و همچنين در همه آنچه از شئون دينى كه انجام مى‏دهى يا ترك مى‏كنى، از تو تبعيّت و به تو اقتدا شود. و جايز نيست اين (مقام) به رسالت تفسير شود... زيرا نه مفهوم نبوّت و رسالت با امامت مناسبت دارد و نه مصداق آن. (36: ج 1، ص 343) ۱
مرحوم آيت اللّه‏ ملكى قول فخر رازى را مبنى بر انطباق امامت بر نبوّت و رسالت آورده و در نقد اين سخن، به تفصيل، تفاوت نبوّت و رسالت را با مقام امامت، تبيين كرده، جعل امامت براى حضرت ابراهيم عليه ‏السلام را تمليك حقِّ امر و نهى و قبض و بسط به ايشان تفسير كرده است. به نظر ايشان، وجوب تبعيّت از حضرت ابراهيم عليه ‏السلام و مقام فرض الطاعه حضرتش، به سبب جعل الاهى و از باب وجوب اطاعت از كسى است كه از ناحيه خداى سبحانه داراى حقّ امر و نهى شده است. (نك: 36: ج 1، ص

1.روشن است كه مراد از مصداق در اينجا شخص نيست و بيان فوق قرينه است بر اينكه مرحوم آيت اللّه‏ ملكى ميانجى براى مقام امامت و نبوّت، حقيقى جدا از يكديگر قائل است و مراد ايشان از مصداق نيز حقيقت مقام امامت است كه با نبوّت و رسالت تباين دارد.

صفحه از 137