مفهوم امامت در پرتو آيه ابتلاى حضرت ابراهيم عليه ‏السلام - صفحه 136

بر آن قابل تطبيق است، هدايت باطنى و ملكوتى و هدايت به معناى ايصال به مطلوب است؛ به اين دليل كه قرآن كريم يكى از ويژگيهاى ائمّه را هدايت به امراللّه‏ بيان كرده است. امّا محلّ نزاع در اينجا نيست. ثبوت كمال و قدرت براى ائمّه عليهم ‏السلام مورد اتفاق است؛ امّا اينكه آيه امامت حضرت ابراهيم عليه ‏السلام بر اين معنا دلالت كند و معناى امامت بر اين ادّعا منطبق باشد، محلّ مناقشه است. ۱

نتيجه

خداوند متعال، خالق همه اشياء و مالك حقيقى آنهاست؛ لذا حقّ تصرّف در اشياء و امر و نهى به موجودات مختار، به صورت مطلق متعلق، به اوست. به بيانى ديگر، خداى تعالى خالق همه خلايق و مالك مطلق آنهاست و همه خلايق ملك طلق اويند؛ پس بر همه خلايق مولويّت و آمريّت دارد. از سوى ديگر، بديهى است كه حقّ امر و نهى و مولويّت، قابل تفويض به ديگران نيز مى‏باشد.
مخلوقات نسبت به يكديگر در عرض مساوى‏اند و در حقيقتِ مخلوق بودن، تفاوتى با هم ندارند. لذا كسى حقّ امر و نهى و مولويّت بر ديگرى ندارد؛ مگر آنكه از سوى خالق آنها مأذون باشد. خداوند متعال، از ابتداى خلقت افرادى را برگزيده و با اعطاى مقام نبوّت و رسالت به ايشان، با آنها ارتباط برقرار كرده و برخى را واسطه ابلاغ اوامر و نواهى خود بر ديگر بندگانش قرار داده است. بر اساس روايات اهل بيت عليهم ‏السلام مقام و منزلت بيشتر پيامبران الاهى، از اين امر تجاوز نمى‏كرده است. وظيفه مردم در قبال آنان، پذيرش دعوت ايشان و گردن نهادن به وظايفى است كه آنان از سوى خداوند متعال مى‏آوردند. امّا خداى تعالى از ميان انبياء خود، عدّه‏اى را برگزيده و به ايشان حقّ امر و نهى، بخشيده است. اين مقام به قدرى رفيع است كه بسيارى از پيامبران و رسولان ـ با اينكه مقامى بس والا نزد خداى تعالى داشتند ـ

1.اين موضوع در نقد آراء مرحوم علّامه طباطبايى بررسى شد.

صفحه از 137