فاقد اين مقام بودند. تنها پيامبران و رسولانى به اين مقام نائل مىشدند كه امتحانات و ابتلائات سخت و دشوار الاهى را با صبر و شكيبايى، به توفيق الاهى، پشت سر گذاشته، اراده خود را در اراده خداوند متعال فانى كنند. خداوند در قرآن، از اين مقام با عنوان امام ياد مىكند. البتّه امامت در شخص، مبتنى بر داشتن نبوّت نيست و خداوند، اين مقام را ـ كه برترين منزلت نزد اوست ـ به برخى بندگان برگزيده خويش نيز عطا مىكند. منزلت امامت به قدرى نزد خداوند بالاست كه امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
لو علم اللّه أنّ اسما أفضل منه لسمّـانا به. (29: ج 1، ص 58)
اگر خداوند نامى را برتر از امام مىدانست، ما را بدان نام مىناميد.
بنابراين، امامت مقامى است بسيار رفيع كه از نبوّت و رسالت افضل است و تطبيق آن با نبوّت و رسالت، ناشى از عدم شناخت مفهوم آن در لغت، اصطلاح قرآن و لسان روايات اهل بيت عليهم السلام است.
همچنين تفسير امامت به ولايت باطنى و تهى كردن آن از مفهوم اصلى، يعنى حقّ امر و نهى بر موجودات مختار نيز موجب كم اثر جلوه دادنِ اين مقام عظيم الاهى است.
منابع
1. ابناثير، مباركبن محمّد. النهاية فى غريب الحديث و الاثر. قاهره: دار احياء الكتب العربيّه، 1383ق.
2. ابنبابويه، محمّدبن على. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. تصحيح: على اكبر غفّارى. تهران: مكتبة الصدوق، 1391ق.
3. ــــــــــــــــــــــ. معانى الاخبار. تهران: مكتبة الصدوق. قم: مؤسّسه دارالعلم، 1379ق.
4. ــــــــــــــــــــــ.من لايحضره الفقيه. تهران: دارالكتب الاسلاميّه، 1377ق.