انسان سالم از ديدگاه قرآن و حديث - صفحه 111

نمى‏شود، از پروردگار خود شكوه نمى‏كند؛ زيرا با تنبلى، حق فروگزارده مى‏شود و با افسردگى، شكرگزارى به عمل نمى‏آيد و با شكايت از خدا، معصيت او مى‏شود. (8: ج 1، ص 498) او چون مؤمن شده، داراى قلبى سليم و آرام گشته است و با ذكر خداوند در همه حال و با ياد او، به خصوص در صحنه‏هاى معاصى، آن را محكم مى‏گرداند. (رعد (13) / 28؛ فتح (48) / 4) آرى، او داراى قلب سليم است و با تفكّر، حياتى دم به دم به آن مى‏دهد (4: ص 297) و با انس با قرآن، جلايش مى‏دهد و زنگارش مى‏شويد (نهج البلاغه، خطبه 176) و با توكّل، ريشه‏اش را نيرومندى مى‏بخشد (1: ص 197، ش 3879) و ايمانش را با يقين بارور مى‏كند. (همان: ص 87، ش 1441) بزرگان دين به ما فرموده‏اند كه ريشه‏هاى يقين در توكّل و رضا به مقدّرات الاهى است (14: ج 68، ص 135) رضايتى كه كشتى پر تلاطم دل انسان را بر ساحل آرامش و راحتى مى‏نشاند. (2: ص 59) انسانِ دست‏پرورده اين آموزشگاه به دليل اينكه عاقل است، در زندگى‏اش برنامه‏ريزى و مديريت دقيق و صحيح دارد؛ زمانى را براى مناجات با پروردگارش، زمانى را براى حساب كشيدن از خويش، زمانى را براى انديشيدن در نعمتهايى كه خدا به وى ارزانى داشته و زمانى را براى بهره‏مند ساختن نفس خود از حلال، اختصاص مى‏دهد. (7: ج 2، ص 523)
اين پيشنهاد، يعنى اعتدال و ميانه‏روى و استفاده بهينه از اوقات شبانه روز يعنى دورى از افراط و تفريط (1: ص 234، ش 4696؛ نهج البلاغه، حكمت 181) يعنى دنيا را محلّ كسب و تجارت آخرت قرار دادن نه در دنيا گم شدن (12: ج 1، ص 12 ـ 16) اين يعنى همان ثمره معرفت نسبت به خود كه قدر و قيمت خود را بشناسيم و آن را به ثمن بخس نفروشيم. (1، ص 48، ش 247) او در جهت پاسدارى از ايمان و قدرِ خود، مراقب است تا عفيف زندگى كند. او از مولايش حضرت على عليه ‏السلام شنيده است كه سخت‏ترين دشمن آدمى خشم و شهوت اوست هر كه بر اين دو چيره شود، مقامش بلند گردد و به هدف خود برسد. (همان: ص 302، ش 6867) مراقب است تا هميشه

صفحه از 113