>

115
مثلث ايمان

بهشت و نعمت‌هاي آن براي تطميع غير مسلمانان براي گرايش به اسلام و نيز مسلمانان، به پيروي از احكام و تعاليم اسلامي، كمک گرفته است.۱ بنا بر اين، هدف اين بخش از متون ديني، آگاه کردن مردم و مژده دادن آنها به پيامدهاي مثبت اعمال و برانگيختن اشتياق و اميد در مردم است تا به وسيله آن، مسير مردم، اصلاح شود و اعمال آنان تنظيم گردد.
در همين چارچوب، هنگامي که از رسالت تبشيري پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله صحبت مي‌شود نيز، بيان همين حقيقت است که آن حضرت مأموريت دارد تا مردم را به آنچه از آنها بي‌خبرند و يا نسبت به آنها بي‌توجّه‌اند، بشارت دهد؛ باشد که با توجّه دادن و حساس کردن مردم نسبت به آنها، مردم، با اشتياقِ دست يافتن به آنها، رفتار و کردار خود را اصلاح کنند و يا با اميدواري و انگيزه بيشتر، به رفتارهاي درست خود ادامه دهند.
از سوي ديگر، در اسلام، خداوند نيز به عنوان خدايي مهربان، بخشنده و نيکي کننده ـ که به نيازهاي بندگان آگاه بوده و با علاقه‌مندي و کرامت به آنها پاسخ داده و مي‌دهد ـ ، معرّفي شده است. خداوند در قرآن، بيش از هر چيز به صفات رحمتش،۲ توصيف، معرّفي و ستوده شده است. به عنوان مثال، قرآن کريم با آيه

1.بخش مهمي از آيات قرآن كريم، به مسئلۀ تبشير يا بشارت و مژده اختصاص دارد، به نحوي كه اين واژه و مشتقات آن بيش از هفتاد بار، در قرآن كريم به كار رفته است و اين البته غير از آياتي است كه بدون اين واژه به تبشير پرداخته‌اند. همچنين در قرآن كريم ۱۴۵ بار واژۀ «جنّة» وارد شده است و البته باز هم اين تعداد، بجز آياتي است كه قبل يا بعد از اين آيات، و يا در موارد ديگر، بدون ذكر نامي از بهشت، به اين مسئله پرداخته‌اند. علاوه بر اين كه در قرآن، از بهشت، با تعبيرهاي متفاوتي مانند: «جنّة النعيم» (۱۳ بار)، «جنّتي»، «دار السلام» (۲ بار)، «دار المتّقين»، «دار المقامة»، «دار الأمان» و «دار الكرامة». در احاديث نقل شده از معصومانۀ نيز صدها حديث در اين زمينه وجود دارند كه به عنوان نمونه، بيش از هزار مورد آن، در گروه «دانش‌نامه‌نگاري» پژوهشکدۀ علوم و معارف حديث، تهيه شده و آمادۀ انتشاراند.

2.. رحمت در لغت، به معناي رقّت و دلسوزي آمده است (راغب اصفهاني، ص ۳۴۷) و لذا نسبت به شخص نيازمندي مصداق مي‌يابد که بايد مورد حمايت قرار گيرد و به او کمک شود. به بيان ديگر، هنگامي که عواطف ما به شخصِ نيازمندِ مراقبت و نگهداري، جريان مي‌يابد، نام «رحمت» بر خود مي‌گيرد. مرحوم علامه طباطبايي در اين ‌باره مي‌فرمايد: رحمت، به معناى نوعى تأثير نفسانى است، که از مشاهدۀ محروميت محرومى که کمالى را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پديد مى‏آيد و صاحب‌دل را وادار مى‏کند به اين که در مقام برآيد و او را از محروميتۀ نجات داده و نقصش را رفع کند (علامه طباطبايي، ج ۱۶، ص ۱۶۶).


مثلث ايمان
114

نياز

منظور از نياز به خداوند، اين است كه فرد، با هدف به دست آوردن چيزي و يا نيل به موقعيت خوشايند و خواسته شده‌اي،‌ يا پيامد مثبت و انتظار رفته‌اي، از دستورها و اوامر خداوند (يعني منبع فيض) پيروي مي‌كند. در اين بُعد نيز مفهوم نياز، كاملاً گويا و رسا نيست و شايد بهتر باشد از مفهومي نزديک‌تر به رجا ـ که نشان‌دهنده اميدواري به رفع نياز و پاسخگويي خداوند به اين نياز است ـ و يا از مفهوم طمع ـ که حالت انگيزشيِ بيشتري را در مقايسه با حالت انفعالي يا مصدري نياز مي‌رسانَد ـ ، استفاده شود.۱
آشكارترين نمونه‌ها براي بُعد نياز به خدا، تلاش براي به دست آوردن بهشت و نعمت‌هاي آن در جهانِ پس از مرگ است؛ مفهومي كه بين تمامي اديان، اعم از توحيدي و غير توحيدي، مشترک است. نمونه‌هاي دنيايي و عمومي آن نيز بسيار فراوان‌اند كه از جمله عمومي‌ترين آنها مي‌توان به كمک طلبيدن از خداوند در نيل به مقصود مطلوب و موفّقيت اشاره كرد. قرآن كريم در موارد بسيار زيادي، از وعده

1.راغب اصفهاني در کتاب مفردات، در تعريف رجاء چنين آورده است: وَالرَّجاءُ وَالطَّمَعُ تَوَقُّعُ مَحْبُوبٍ عَنْ أمارَةٍ مَظْنُونَةٍ أوْ مَعْلُومَةٍ؛ اميد و طمع انتظار، چيز خوشايندي است كه از نشانه‌اي ظني يا علمي، سرچشمه مي‌گيرد (ص ۱۶۱). و در جاي ديگري نيز چنين مي‌نويسد: الرَّجاءُ ظَنُّ يقْتَضِي حُصُولَ ما فِيـه مَسَـرَّةٌ؛ اميد، گماني است نسبت به حصول چيزي كه مايۀ شادماني است (ص ۱۹۰). بدين ترتيب، مشخص است كه در مفهوم رجاء نيز همانند خوف، عنصر آينده، داراي نقشي مهم و تعيين‌كننده است. علامه مجلسي (ره) در تحليل مفهوم رجاء چنين آورده است: «اگر چيزي كه مربوط به آينده است، به قلب تو گذشت و بر قلبت غلبه پيدا کرد، انتظار ناميده مي‌شود. حال اگر موضوع انتظار ... دوست‌داشتني و خوشايند باشد، لذّت و نشاطي در قلب پديد مي‌آيد که رجاء ناميده مي‌شود. پس رجاء، نشاط روح به خاطر انتظار امري دوست‌داشتني است. البته بايد اين امر دوست‌داشتني، سببي داشته باشد، لذا اگر انتظار به خاطر حصول اکثر اسبابش باشد، نام رجاء بر آن صدق مي‌کند و اگر انتظاري بدون آماده بودن اسباب و همراه با تشويش باشد، نام غرور و حماقت، بر آن صادق‌تر است .... به هر حال، نام رجاء و خوف، جز در اموري كه ترديدي است، صدق نمي‌كند؛ امّا آنچه قطعي است، موضوع خوف و رجاء قرار نمي‌گيرد (علامه مجلسي، ج ۷۰، ص ۳۵۲).

  • نام منبع :
    مثلث ايمان
تعداد بازدید : 135801
صفحه از 246
پرینت  ارسال به