>

149
مثلث ايمان

خاطر خودِ فرد است، از دوست داشتن خدا به خاطر خودِ خدا. در اين جا نيز کاملاً روشن است که نوع دوم محبّت، پيش‌رفته‌تر و تحوّل‌يافته‌تر از نوع اوّل آن است.

تقسيم‌بندي ابعاد سه گانه بر اساس خودمداري و خدامداري

در نگاهي دوباره به تقسيم‌بندي‌هاي سه‌گانه ياد شده در مورد ابعاد سه‌گانه اين الگو، مي‌توان چنين نتيجه‌گيري کرد که در هر يک از اين ابعاد، دو نوع گرايش اصلي را مي‌توان مشاهده کرد: «خودمداري» در برابر «خدامداري». نوع نخست هر يک از سه بُعد، وضعيتي است که فرد، در واقع براي خود با خدا رابطه دارد: به دليل مشکلي که خودش دارد، نگران است؛ نياز به خدا دارد تا با کمک او نياز خود را برطرف کند؛ و چون خدا به او کمک مي‌کند، پس خدا دوست داشته مي‌شود.
خودمداري در هر يک از ابعاد سه‌گانه اين الگو، به دو نوع دنيايي و عُقبايي تقسيم مي‌شود: در خودمداري دنيايي، فرد، به دنبال پيامدي فوري در زندگي خود است، مانند اين که از نازل شدن بلا بترسد يا به کمک و مداخله خداوند کريم در دست يافتن به هدفي در زندگي اميد داشته باشد. يا خدا را دوست دارد؛ چون روزي‌رسان است و به او منافعي مي‌رسانَد. اين در حالي است که در خودمداري عُقبايي، نگاه فرد، عمدتاً به پيامدهاي ارتباط با خدا در جهان پس از مرگ يا آخرت است، مانند اين که از عذاب جهنّم بترسد و يا به قرار گرفتن در بهشت و برخوردار شدن از نعمت‌هاي آن، و يا به خاطر هدايت شدن، به خداوند متعال، محبّت داشته باشد.
نوع دوم هر يک از سه بُعد (يعني خدامداري)، وضعيتي است که فرد در واقع براي خود خداست که با خدا رابطه دارد: به دليل بزرگي خداوند، نگران و ترسان است؛ به خودِ خدا نياز دارد؛ و چون خدا دوست‌داشتني است، او را دوست دارد. اين طبقه‌بندي، از حديثي منسوب به پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله ، الهام گرفته شده است؛ بدين معنا که ايشان قلب را به سه نوع: مشغول به دنيا، مشغول به آخرت و مشغول به مولا، تقسيم کرده‌ است.۱

1.. القَلبُ ثَلَاثَةُ أَنوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالدُّنيَا، وَقَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالعُقبَي وَ قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالمَولَي. أَمَّا القَلْبُ المَشغُولُ بِالدُّنيَا فَلَهُ الشِّدَّةُ وَ البَلَاءُ وَ أَمَّا القَلبُ المَشغُولُ بِالْعُقبَي فَلَهُ الدَّرَجَاتُ العُلَي وَ أَمَّا القَلْبُ المَشْغُولُ بِالمَولَي فَلَه الدُّنيَا وَ العُقَبَي وَ المَولَي؛ قلب، سه گونه است: قلبي كه به دنيا مشغول است و قلبي كه به آخرت مشغول است و قلبي كه به مولا مشغول است. قلب مشغول به دنيا را سختي و بلاست، و قلب مشغول به آخرت را درجات والاست، و قلب مشغول به مولا را دنيا و آخرت و مولاست ( المواعظ العددية، ص ۱۴۶؛ به نقل از: محمّدي ري‌شهري، ۱۳۷۸ش، ح ۲۱۳۶۳).


مثلث ايمان
148

تقسيم‌بندي کيفيِ ابعاد سه‌گانة ارتباط با خدا

بررسي آيات قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام ، نشان مي‌دهد که ترس از خدا را مي‌توان به دو نوع کلّي (و ماهيتاً متفاوت) تقسيم کرد: اوّل، ترس از عقاب، يعني تنبيه و عذاب شدن، و دوم، ترس از جايگاه متعالي و عظمت کبريايي خداوند ـ که اين نوع اخير ترس را اصطلاحاً خشيت يا خشوع مي‌نامند ـ . نکته قابل توجّه در متمايز کردن اين دو نوع ترس از خداوند، اين است که در نوع اوّل، فرد، به دليل نافرماني يا قصوري که مرتکب شده است، خود را مستوجب مجازات مي‌داند و البته از آن، بيمناک و هراسناک است. در حالي که در نوع دوم، فرد خاشع، بدون آن که لزوماً نافرماني کرده باشد يا مرتکب قصوري شده باشد و با وجود انجام دادن اعمال و عباداتي حتّي فراتر از حد تکليفش، احساس تقصير مي‌کند؛ زيرا مي‌داند که به راستي، همه اينها در برابر عظمت کبرياييِ خداوند، ناچيز و بي‌ارزش‌اند و بنا بر اين، نتوانسته است حق بندگي و عبادت را آن چنان که بايد و شايد به جا آوَرَد. بديهي است که نوع دوم ترس از خداوند، بسيار پيش‌رفته‌تر و تحوّل‌يافته‌تر از نوع اوّل و ماهيتاً متفاوت از آن است.
بررسي آيات قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام همچنين نشان مي‌دهد که نياز به خدا را نيز مي‌توان از جهتي ديگر، به دو گروه عمده تقسيم کرد: اوّل، نياز به خدا براي برآوردن نيازهاي فرد و رسانيدن وي به مطلوب و خواسته خود، و دوم، نياز به خودِ خداوند و نه به چيزي (مطلوب) که خداوند قرار است به فرد بدهد. روشن است که اين دو نوع نياز به خداوند، تفاوت کيفي و ماهوي با يکديگر دارند، و البته باز هم روشن است که نوع دوم نياز به خداوند، پيش‌رفته‌تر و تحوّل‌يافته‌تر از نوع اوّل آن است.
با بررسي آيات قرآن و احاديث، به اين نکته مي‌رسيم که در موضوع محبّت نيز ظاهراً مي‌توان به همين سياق، دو نوع (ماهيتاً متفاوت) محبّت به خدا را از يکديگر متمايز نمود: اوّل، محبّت به خدا چون باعث نيل به مطلوب و يا دفع تهديد از فرد مي‌شود، و دوم، اين که خدا چون موجودي دوست‌داشتني است (و به عبارتي، چون دوست‌داشتني‌ترين چيزهاست)، دوست داشته مي‌شود، بدون آن که دليل ديگري نياز داشته باشد. اين تمايز، به عبارت ديگر، به معناي متمايز کردن دوست داشتن خدا به

  • نام منبع :
    مثلث ايمان
تعداد بازدید : 135005
صفحه از 246
پرینت  ارسال به