>

187
مثلث ايمان

«محبّت به خدا»

خود محور دنيايي

خدا را دوست دارم؛ چون بدون درخواست من، آنچه را که به نفع من بوده، به من داده است.

وقتي مي‌بينم خدا، بدون آن که حتّي خبر داشته باشم، چه بدي‌ها و خطرهايي را از من دور کرده است، عشق و علاقه‌ام نسبت به او بيشتر مي‌شود.

براي من خدا عزيز و دوست‌داشتني است، چون نعمت‌ها و خوبي‌هاي فراواني به ما داده است.

خدا را دوست دارم؛ چون حامي و پشتيبان من است.

وقتي به نعمت‌هاي فراواني که خدا به من داده است، توجّه مي‌کنم، بيشتر برانگيخته مي‌شوم که عمر خود را در اطاعت او صرف کنم.

خود محور عقبايي

ياد بهشت و نعمت‌هاي آن، شور و شوق به خدا را در وجود من بر مي‌انگيزد.

از خدا ممنون و متشکّرم که خود را به من شناسانيده است.

خدا را دوست دارم؛ چون امکان هدايت مرا فراهم کرده است.

لطف و محبّت بي‌چشمداشت خدا به بندگانش، مرا شيفته او کرده است.

وقتي مي‌بينم که خدا عليرغم همه بدي‌ها و خطاها مرا مي‌پذيرد، شور و اشتياقم نسبت به او دوچندان مي‌شود.

خدا محور

اگر بدانم يا احتمال بدهم که کاري يا فردي، باعث دور شدن من از خدا مي‌شود، حتماً از آن اجتناب مي‌کنم.

وقتي مي‌خواهم کاري را انجام بدهم، برايم مهم است که خدا از آن کار، چه قدر خشنود است.

اگر مدّتي دعا و مناجات نکنم، دل‌تنگ مي‌شوم.

نمي‌توانم به خاطر خدا از منافع و خواسته‌هاي خودم بگذرم.

حوصله نماز و دعا ندارم.

حاضرم به خاطر خدا از جان خودم بگذرم.


مثلث ايمان
186

«نياز ( اميد) به خدا»

خود محور دنيايي

وقتي با خدا راز و نياز مي‌کنم، به فکر نيازها، خواسته‌ها و حاجت‌هاي خودم هستم.

حضور من در مجالس، محافل و مراسم مذهبي، اغلب به خاطر کمک گرفتن از آنها براي حل مشکلات شخصي خودم يا ديگران است.

وقتي خدا خواسته‌ام را نمي‌دهد، رابطه‌ام با او کمتر مي‌شود.

اوج توجّه من به عبادات و انجام دادن تکاليف ديني، وقتي است که نيازي دارم که به طور معمول، رفع شدني نيست.

وقتي از خدا اطاعت مي‌کنم، اتّفاقات خوبي برايم رخ مي‌دهند.

خود محور عقبايي

در برابر فرمانبرداري‌هايم از خدا، به کسب بهشت او اميدوارم.

اميد من به بهشت و پاداش خدا، بيشتر از ترس از جهنّم و عذاب اوست.

وقتي با خدا بيشتر ارتباط دارم، خود را به بهشتْ نزديک‌تر مي‌بينم.

دست يافتن به بهشت و نعمت‌ها و مزاياي آن، انگيزه اصلي بيشتر عبادت‌هاي من است.

بهشت موعود خدا آن چنان جذّاب و اغواکننده است که به خاطر آن، هر سختي و مشکلي را تحمّل مي‌کنم.

خدا محور

هيچ چيز جاي خدا را در زندگي من پُر نمي‌کند.

خدا مهم‌ترين آرزوي زندگي من است.

اگر همه نيازهاي من برطرف شود، باز هم به خدا نياز دارم.

شرکت من در مجالس، محافل و مراسم مذهبي، به خاطر بهره‌هاي معنوي آنهاست.

اگر خدا را از زندگي خود حذف کنم، زندگي برايم بي‌ارزش و بي‌معنا مي‌شود.

  • نام منبع :
    مثلث ايمان
تعداد بازدید : 142772
صفحه از 246
پرینت  ارسال به