۱
|
تکاليف دينيام را به اين دليل انجام ميدهم که در زندگي، دچار خشم خدا نشوم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲
|
در قبال فرمانبرداريهايم از خدا، به کسب بهشت او اميدوارم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳
|
اگر بدانم يا احتمال بدهم که کاري يا فردي، باعث دور شدن من از خدا ميشود، حتماً از آن اجتناب ميکنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴
|
هرچه خدا را صدا ميزنم، پاسخي دريافت نميکنم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵
|
هيچ چيزي جاي خدا را در زندگي من پر نميکند.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۶
|
خدا را دوست دارم؛ چون بدون درخواست من، آنچه را که به نفع من بوده، به من داده است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۷
|
ديگران را به ناديده گرفتن دستورهاي ديني، ترغيب ميکنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۸
|
وقتي به بزرگي و عظمت خدا فکر ميکنم، خودم را مقصر و خطاکار مييابم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۹
|
هميشه وقت براي توبه و بازگشت وجود دارد. پس فعلاً بايد زندگي کرد.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۰
|
ياد بهشت و نعمتهاي آن، شور و شوق به خدا را در وجود من بر ميانگيزد.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۱۱
|
از خدا ميترسم؛ زيرا گناهکار و نافرمانبردار بودهام.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۲
|
خدا مرا به حال خود رها کرده و هيچ توجّهي به من ندارد.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۳
|
وقتي با خدا راز و نياز ميکنم، به فکر نيازها، خواستهها و حاجتهاي خودم هستم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۱۴
|
نميخواهم با خدا هيچ رابطهاي داشته باشم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۵
|
خدا را اطاعت ميکنم؛ چون نگرانم که در سختيهاي زندگي، مرا رها کند.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۶
|
اميد من به بهشت و پاداش خدا، بيشتر از ترس از جهنّم و عذاب اوست.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۷
|
وقتي ميخواهم کاري را انجام دهم، برايم مهم است که خدا از آن کار، چه قدر راضي يا خشنود است.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۱۸
|
من از درگاه خدا رانده شدهام.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۱۹
|
خدا مهمترين آرزوي زندگي من است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲۰
|
وقتي ميبينم خدا، بدون آن که حتّي خبر داشته باشم، چه بديها و خطرهايي را از من دور کرده است، عشق و علاقهام نسبت به او بيشتر ميشود.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲۱
|
نگران پذيرفته نشدن عبادتها و تکاليف ديني خود هستم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۲۲
|
من به خدا هيچ احتياجي ندارم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲۳
|
از خدا ممنون و متشکّرم که خود را به من شناسانيده است.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۲۴
|
بيشتر از آن که به بهشت خدا دل بسته و چشم اميد داشته باشم، از عذاب و جهنّم او ترسان و هراسناکم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲۵
|
حضور من در مجالس، محافل و مراسم مذهبي، اغلب به خاطر کمک گرفتن از آنها براي حلّ مشکلات شخصي خودم يا ديگران است.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۲۶
|
خدا سختگير و ظالم است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲۷
|
وقتي در زندگي خود مشکلي ندارم، رابطهام با خدا کمرنگ ميشود.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۲۸
|
وقتي با خدا بيشتر ارتباط دارم، خود را به بهشتْ نزديکتر ميبينم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۲۹
|
اگر مدّتي دعا و مناجات نکنم، دلتنگ ميشوم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳۰
|
بهشت خدا دستنيافتني است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳۱
|
اگر همه نيازهاي من برطرف شود، باز هم به خدا نياز دارم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳۲
|
براي من خدا عزيز و دوست داشتني است؛ چون نعمتها و خوبيهاي فراواني به ما داده است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳۳
|
خدا با من در جنگ و ستيز است.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۳۴
|
هنگام راز و نياز با خدا، نگران کوتاهيها و نافرمانيهاي خود هستم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۳۵
|
به راحتي ميتوانم دستورها و خواستههاي خدا را ناديده بگيرم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۳۶
|
خدا را دوست دارم؛ چون امکان هدايت مرا فراهم کرده است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳۷
|
وقتي به عذاب و جهنّم فکر ميکنم، بيشتر به خدا نزديک ميشوم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۳۸
|
هر تلاش و کوششي براي بخشيده شدن و دور شدنم از عذاب و جهنّم، بيفايده است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۳۹
|
وقتي خدا خواستهام را نميدهد، رابطهام با او کمتر ميشود.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۰
|
وقتي به خدا فکر ميکنم، نميتوانم نارضايتي و خشم خود را پنهان کنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۱
|
وقتي براي نجات از يک موقعيت مشکل و خطرناک با خدا عهدي ميبندم، پس از برطرف شدن مشکل، در انجام دادن آن کوتاهي ميکنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۲
|
دست يافتن به بهشت و نعمتها و مزاياي آن، انگيزه اصلي بيشتر عبادتهاي من است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۴۳
|
نميتوانم به خاطر خدا از منافع و خواستههاي خودم بگذرم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۴
|
در سختيهاي زندگي، روي کمک خدا حساب نميکنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۵
|
شرکت من در مجالس، محافل و مراسم مذهبي، به خاطر بهرههاي معنوي آنهاست.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۶
|
خدا را دوست دارم؛ چون حامي و پشتيبان من است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۴۷
|
وقتي مرتکب گناه يا خطايي ميشوم، نگران اين هستم که مبادا از چشم خدا بيفتم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۴۸
|
صرفنظر از آنچه که انجام داده و ميدهم، ميدانم که جايم در بهشت خواهد بود.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۴۹
|
لطف و محبّت بي چشمداشت خدا به بندگانش، مرا شيفته او کرده است.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵۰
|
هدف من از شرکت در مجالس، محافل و مراسم مذهبي، طلب بخشش و جبران نافرمانيها و گناهان خودم ميباشد.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۵۱
|
حاضرم به خاطر خدا از جان خودم بگذرم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵۲
|
اوج توجّه من به عبادات و انجام دادن تکاليف ديني، وقتي است که نيازي دارم که به طور معمول، رفع شدني نيست.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵۳
|
تعمّداً برخلاف خواستههاي خدا عمل ميکنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۵۴
|
وقتي نگران ميشوم يا احساس ناايمني و تهديد ميکنم، بيشتر به عبادات و تکاليف ديني خودم توجّه ميکنم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۵۵
|
بهشت موعود خدا آن چنان جذّاب و اغوا کننده است که به خاطر آن، هر سختي و مشکلي را تحمّل ميکنم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵۶
|
حوصله نماز و دعا ندارم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۵۷
|
نميشود خدا را راضي کرد.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵۸
|
اگر خدا را از زندگي خود حذف کنم، زندگي برايم بيارزش و بيمعنا ميشود.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۵۹
|
وقتي به نعمتهاي فراواني که خدا به من داده است توجّه ميکنم، بيشتر برانگيخته ميشوم که عمر خود را در اطاعت او صرف کنم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۶۰
|
هرچه که انجام دهم، به هرحال، خدا مرا عذاب نخواهد کرد.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۶۱
|
نگرانم که آيا تا پايان عمر، از نعمت هدايت خداوند بهرهمند خواهم بود يا نه.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۶۲
|
به دروغ، به خدا و مقدّسات او سوگند ميخورم.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۶۳
|
وقتي ميبينم خدا عليرغم همه بديها و خطاها مرا ميپذيرد، شور و اشتياقم نسبت به او دو چندان ميشود.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۶۴
|
خدا بدخواه من است.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۶۵
|
واقعيت اين است که اگر تهديد عقوبت و جهنّم نبود، ديگر دليلي براي اطاعت از خدا نداشتم.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|
۶۶
|
وقتي از خدا اطاعت ميکنم، اتفاقات خوبي برايم رخ ميدهد.
|
تقريباً
هميشه
|
بيشتر
وقتها
|
بعضي
وقتها
|
به ندرت
|
تقريباً
هيچ گاه
|
۶۷
|
نميخواهم اثري از خدا در زندگي من باشد.
|
کاملاً
موافقم
|
موافقم
|
مطمئن
نيستم
|
مخالفم
|
کاملاً
مخالفم
|