ديار خود گريخت، تا در زمان مناسب بازگردد و کارى عظيم را به سامان برساند. اين، حکم عقل در مورد تمام مأموريّتهاى مهمّ است که حتّى رهبران و مصلحان بشرى نيز آنرا به کار مىگيرند. حکمت غيبت امام عصر عليه السلام نيز در همين چارچوب قابل تبيين است و تفسير آيهى «و ليبدلنّهم من بعد خوفهم أمنا»۱ بر اين اساس، بدون شبهه روشن است.
به هر حال، نقد و بررسى دقيق و منصفانهى نگارشهاى مهدوى با نگرش آسيبشناسى، خود مىتواند موضوع پژوهشى جدّى باشد و توجّه به همان زمينههاى آسيبپذيرى، راهکارهايى در زمينهى آسيبزدايى به ما نشان دهد.
14 ـ 9 مقالات «آسيبشناسى تربيتى مهدويّت» نوشتهى دکتر خسرو باقرى (در فصلنامهى انتظار شماره 1 و 2)، گرچه از منظر تربيتى به بحث مهدويّت پرداخته، ولى در راستاى آسيبشناسى نگارشهاى مهدوى، قابل استفاده است.
15. تقويت روح يقين
15 ـ 1 عقيدهى مهدويّت، به ويژه در زمان غيبت، آزمونى دشوار است که ايمانهايى استوارتر از کوه مىطلبد. استوارىِ ايمان، در زمانى که همهى بنيانهاى اخلاقى و عقيدتى دستخوش زلزلهها و طوفانهاى تهاجم اطّلاعاتىِ بنيانکن مىشود، کار را دشوارتر مىسازد. از ياد نبريم که در زمانى زندگى مىکنيم که به گفتهى به رايان تِرنر، استاد جامعهشناسى دانشگاه کمبريج:
تَذبْذب، به عنوان يک ارزش فرهنگى و نيز به عنوان نوعى ذهنيّت امروزين [مطرح است] تا بتوان از فرهنگ محلّى فاصله احساسى گرفت. ۲
در هجوم چنين توفانى، چگونه مىتوان نسلها را بر ستونِ يقين تکيه داد؟ در حالى که کارشناسان به حقّ عواملى مانند مواجه با سؤالات فراوان و پيشبينى نشده و نيز معنازدايى از جهان واقعى (رنگباختن معنويّت در برابر سلطهى دنياى
1.نور (۲۴) / ۵۴.
2.بنگريد به مقالهى «فضيلت جهانوطنى، دين در عصر جهانى شدن» نوشتهى به رايان ترنر، ترجمهى مجتبى کرباسچى، حميد پورنگ، حامد حاجى حيدرى، در فصلنامهى راهبرد ياس، شماره ۸ صص ۲۰۵ ـ ۲۴۰. جملهى يادشده در صفحهى ۲۳۵ آمده است.