ديگران به آن تصريح کردهاند، که اکنون مجال آن نيست و اگر خدا بخواهد، آن را به وقت ديگر موکول مىکنم.
امّا در مورد مهدى، بايد دانست که دربارهى او، احاديث صحيح بسيارى وجود دارد که اِسناد بخش عمدهى آنها صحيح است. هماکنون مثالهايى از آن مىآورم و در پى آن، به دفع شبهات کسانى مىپردازم که نسبت به آنها اشکال کردهاند.
اوّل: حديث مرفوع ابنمسعود رضىاللهعنه:
لَو لميبق من الدّنيا إلّا يوم، لطوّل اللّه ذلک اليوم، حتّى يبعث فيه رجلاً منّي أو من أهلبيتي يواطئ اسمه اسمي، و اسم أبيه اسم أبي؛ يملأ الأرض قسطا و عدلاً کما ملئت ظلما و جورا.
اگر از عمر دنيا جز روزى نماند، خداوند، آن روز را چنان طولانى مىگرداند که در آن مردى از نسل من يا از اهل بيت من در آن قيام کند که اسمش موافق اسم من و اسم پدرش موافق اسم پدرم مىباشد؛ زمين را پر از عدل و داد مىکند، همانگونه که پر از ظلم و ستم شده باشد.
اين حديث را ابوداوود (مسند 2 / 207)، ترمذى، احمد، طبرانى (در دو کتاب خود: المعجم الکبير و المعجم الصغير)، ابونعيم در حليهالاولياء و خطيب بغدادى در کتاب تاريخ بغداد به طرق خود، از زرّبن حبش از ابنمسعود آوردهاند. ترمذى آن را «حسن صحيح» و ذهبى، «صحيح» مىداند؛ و مطلب، همان است که گفتهاند. ابنماجه (در صحيح خود 2 / 517) آن را به طريقى ديگر، از ابنمسعود آورده که سند آن، حَسَن است.
دوم: از علىبن ابىطالب رضىاللهعنهبه صورت مرفوع، مانند همان لفظ روايت شده است که دو طريق روايت دارد: طريق اوّل را ابوداوود و احمد آوردهاند که سندش صحيح است. طريق ديگر را ابنماجه و احمد روايت کردهاند که اِسناد آن، حَسَن است.
سوم: از ابوسعيد خدرى به دو طريق روايت شده است. طريق اوّل را ترمذى، ابنماجه، حاکم و احمد آوردهاند. ترمذى آن را حسن مىداند. حاکم، آن را به شرط مسلم صحيح مىداند و ذهبى نيز با او موافق است و مطلب همانگونه است که