پاسخ به چند پرسش درباره‌ى مهدى - صفحه 112

سخن رشيد رضاست که به پندار او، اسناد احاديث مهدى خالى از افراد شيعى نيست! امّا اين مسأله به طور مطلق درست نيست. در سلسله‌ى سند احاديث چهارگانه‌اى که در اين بحث آورده‌ام، فردى که به تشيّع شناخته شده باشد، وجود ندارد. به علاوه در صورت درستىِ اين ادّعا، باز هم به صحّت اِسناد آن ايراد وارد نمى‌شود؛ چون ميزان اعتبار در صحّت حديث، صداقت و ضبط است. در علم مصطلح الحديث بيان شده که اختلاف مذهبى، دليل صحّت يا عدم صحّت حديث نيست. به همين دليل، مسلم و بخارى در کتاب‌هاى صحيح خود، از افراد بسيارى شيعه و غير شيعه، فرقه‌هاى مختلف روايت کرده‌اند و خودشان به احاديثى از اين نوع استناد مى‌کنند.
هم‌چنين رشيد رضا اشکال ديگرى به اين احاديث وارد مى‌کند که تعارض آن‌هاست؛ ولى اين سخن درست نيست، چون شرط تعارض، آن است که دو يا چند حديث، از نظر درجه‌ى ثبوت، مساوى باشند. از اين‌رو، برقرار کردن تعارض بين قوى و ضعيف، از جمله چيزهايى است که هيچ عاقل منصفى آن را روا نمى‌دارد، که تعارضِ ادّعا شده، از اين قبيل است. من تعدادى مثال براى اين مطلب در مقاله‌ى يادشده بيان کرده‌ام. هر کس خواهان آن است، مى‌تواند به آن رجوع کند.
بعضى ديگر از مردم، با ديدن اين احاديث و نيز احاديث مربوط به نزول عيسى عليه السلام، اشکالى ديگر مى‌گيرند. آن‌ها مى‌گويند که اين گروه احاديث، سبب مى‌شود که مردم دست بر دست نهند و خود ـ به بهانه‌ى انتظار خروج مهدى و نزول عيسى عليهماالسلام هيچ اقدامى نکنند و در نتيجه، امّت، راه حيات و نيرو و پيروزى را واگذارد. گويندگان اين سخن، به زعم خود، راه رهايى از اين مشکل را در انکار احاديث مربوط به مهدى و عيسى يافته‌اند! ولى اين کارِ خطا، شبيه همان راه چاره‌اى است که معتزله در مورد آيات متشابه و احاديثى که به آن مضمون است، به کار مى‌بردند. آن‌ها به گمان خويش، براى اثبات تنزيه و ردّ تشبيه، آيات را تأويل و احاديث صحيح را انکار مى‌کردند. امّا اهل سنّت به ظاهر آيات و احاديث وارده ايمان داشتند، گرچه از آن‌ها تشبيه يا سخنى ديگر را که شايسته‌ى خداى تعالى نباشد، فهم نکردند.
در احاديث مهدى نيز بدين‌سان است. در اين احاديث کوچک‌ترين اشاره‌اى

صفحه از 111