سه جلد، 1624 صفحه، مصر: نشر دار السلام، چاپ دوم 1412. مؤلّف صحيحترين احاديث مربوط به عقايد اسلامى را با ضابطهى خودش گردآورده و بر اساس نظر دانشمندان علم الحديث در گذشته و حال، در مورد آنها حکم کرده است. وى در مورد مهدى در صفحات 1014 تا 1026 ضمن بحث اشراط الساعه سخن مىگويد. به نظر او: «روايات وارده در مورد بشارتدادن به خليفهى راشدى که از خاندان پيامبر باشد، به بيست حديث مىرسد؛ و اين براى ما اطمينان مىآورد که اين مطلب از پيامبر رسيده است.» از اين ميان، در ده حديث، کلمهى «مهدى» به کار رفته است. (ص 50) حموى از بحث خود نتيجه مىگيرد: «اهل تحقيق اتّفاق دارند بر آنکه خليفهاى از خاندان پيامبر در آخرالزّمان خواهد بود، که در لسان عامّه و خاصّه، »مهدى نام دارد... ما به ظهور او ايمان داريم و از خدا مىخواهيم که ما را در زمان ظهور، از سپاه او قرار دهد. ولى اين آرزو و انتظار، به معناى ترک عمل براى برپايى فرايض و کمکارى در مسير يارى دين نيست. (حمش، ص 233 ـ 236)
32. سلسلة الأحاديث الصحيحة (شيخ محمّد ناصر ألبانى، م 1420)
رياض: مکتبة المعارف، 1415 (چاپ جديد و منقّح).
البانى در چند موضع از اين کتاب، در مورد مهدى سخن گفته، از جمله حديثهاى 711، 1529، 2371، 2236، 2293، 2371، 2743، که آنها را صحيح دانسته است. حديث 711: «يخرج في آخر أمّتي المهديّ، يسقيه اللّه الغيث...».
ذيل حديث 1529: «لتملأنّ الأرض جورا و ظلما»، آن را متواتر مىداند.
حديث 2371: «المهديّ منّا يصلحه اللّه في ليلة» (حمش، ص 51 ـ 53).
البانى در کلام خود (سلسلة الأحاديث الصحيحة 4 / 42 ـ 44) به اين نکته اشاره مىکند که انتظار ظهور مهدى به معنى ترک تلاش و کوشش در راه اقامهى اسلام نيست. همچنين از گروهى ياد مىکند که به بهانهى ادّعاى مهدويّت توسّط برخى از مدّعيان فاسد و مفسد، به گمان خود مىخواهند ريشهى اين فساد را خشک کنند و از اينرو، به انکار مهدويّت مىپردازند. البانى پاسخ مىدهد که اين مطلب مانند انکار نزول حضرت عيسى عليه السلام به بهانهى ادّعاى برخى دجّالها يا انکار