23. الشذرات الذهبيّة في تراجم الائمّة الاثني عشريّة عند الإماميّة (شمسالدّين محمّدبنطولون دمشقى، م 953)
تحقيق: دکتر صلاحالدين منجّد، چاپ بيروت: دار الصادر، 1958 ميلادى. نويسنده در خطبهى کتاب، به قصيدهى ابوالفضل يحيىبن سلامه حفصکى اشاره مىکند که در ضمن آن گفته است:
أسأل عن قلبي و عن أحبابهو منهمُ کلُّ مقرٍّ يجحد
و هل تُجيب أعظُمٌ باليةٌو أرسمٌ خاليةٌ ما يُنشَدُ
تقاسموا يوم الوداع کبديفليس لي منذ تولّوا کبدُ
تا آنجا که گويد:
يا أهل بيت المصطفى يا عُدّتيو مَن عَلى حبهام أعتمد
أنتم إلى اللّه غدا وسيلتيفکيف أشقى و بهم أعتضد
و لست أهواکم به بغضي غيرکمإنّى إذا أشقى بکم لا أسعد
وى در صفحات 39 ـ 43 و 118 به بحث مهدى اشاره مىکند و تفصيل را به کتاب ديگرش «المُهدى إلى ما ورد في المهديّ» ارجاع مىدهد؛ چنانکه در کتاب «الفلک المشحون في أحوال محمّدبنطولون» (ص 132) نيز به حضرت مهدى اشاره کرده است. (حمش، ص 43)
24. اليواقيت و الجواهر في بيان عقائد الأکابر (امام ابوالمواهب عبدالوهّاببن احمدبن على شعرانى شافعى شاذلى مصرى، 898 ـ 973)
از انتشارات دارالمعرفة، بيروت.
شعرانى مبحث شصت و پنجم کتابش را به بيان همهى اشراط السّاعه اختصاص داده که به عقيدهى او، چون شارع به آنها خبر داده، پس حق است و تمام آنها بايد قبل از قيام قيامت روى دهد.
از جملهى اين موارد، مىتوان نام برد: خروج مهدى، دجّال، نزول عيسى، خروج دابّة الارض، طلوع خورشيد از مغرب و فتح سدّ يأجوج و مأجوج، که حتّى اگر فقط يک روز از عمر دنيا باقى مانده باشد، تمام اين علائم روى مىدهد.