پژوهشى درباره‏ ى مسأله‏ ى سرداب - صفحه 101

وى مى‏افزايد:
متوكّل، در آن‏جا كعبه‏اى ساخته و براى آن طوافى قرار داده، منى و عرفات در آن‏جا گذاشته كه اميران و حاكمان آن منطقه را كه همراهش بودند، فريفته است. آنان در طلب حجّ بودند و مى‏ترسيدند كه به آن نرسند. هنگامى كه اين شهر ويرانه شد ـ به گونه‏اى كه بيان شدـ نام آن از «سرّ من رآى» به «ساء من رآى» تغيير يافت، كه به اختصار سامرّاء ناميده شد. ۱
سامرّا همين‏گونه ويرانه بود، تا زمانى كه ابن‏جبير (متوفى 614) از آن‏جا گذشت.
وى مى‏گويد:
سرّ من رآى، امروز، عبرتى است براى هر كسى كه آن را مى‏بيند. كجاست معتصم و واثق و متوكّل آن؟ شهرى بزرگ كه ويرانى بر آن مستولى شده مگر برخى از مناطق آن كه فعلاً آباد است. و مسعودى در وصف آن سخن گفته است... . ۲

خلاصه‏ى مباحث گذشته

از مباحث گذشته نتيجه مى‏گيريم كه:
ياقوت حموى (متوفى 626) نخستين كسى بود كه در مورد سرداب سامراء، سخنانى بى‏دليل به شيعه نسبت داد. پس از او، به ترتيب: ابن‏اثير (متوفى 630)، ابن‏خلّكان (متوفى 681)، زكريا قزوينى (م 682)، ابن‏تيميه (م 728)، ابن‏قيم جوزى (م 751)، ذهبى (م 748)، ابن‏كثير (م 774) چنين سخنانى گفتند. پس از آنان، ابن‏حجر مكّى (م 974) در كتاب خود (الصواعق المحرقة / 100، طبع ميمنية)، قرمانى (م 1019) در تاريخ خود / 117، سويدى (متوفى 1244 يا 1246) در سبائك الذهب / 78 طبع سنگى بغداد، همين‏گونه سخن گفتند.
پيش‏تر اشاره شد كه عالمان شيعه، اعلام داشتند كه اين نسبت، افترايى بيش نيست. به نظر مى‏رسد كه نخستين كسى كه به اين نسبت پاسخ داده، علىّ‏بن‏عيسى

1.احسن‏التقاسيم/ ۱۲۲، طبع ليدن.

2.رحله‏ابن‏جبير/ ۲۱۰، طبع اروپا.

صفحه از 101