پژوهشى درباره‏ ى مسأله‏ ى سرداب - صفحه 97

در پاسخ مى‏گوييم: قبل از ياقوت و ابن‏اثير و ابن‏خلّكان ـ كه همه در قرن هفتم هجرى مى‏زيستندـ خبر سرداب كجا بود؟ و چرا هيچ كس قبل از اينان، چنين نسبتى به شيعه نداده بود؟
پس از اينان، زكريابن‏محمّدبن‏محمود قزوينى (متوفّى 684) با سخن خود، شگفتى آفريده است. او مى‏گويد:
در مسجد سامراء، سرداب معروف قرار دارد كه شيعه مى‏پندارد مهدىِ آن‏ها از آن‏جا خروج مى‏كند، زيرا به نظر آن‏ها محمّدبن‏حسن وارد آن شده است. بر درِ اين سرداب، اسبى زردرنگ بود، با زين و افسار زرّين. تا اين كه سلطان سنجربن‏ملك‏شاه سلجوقى در زمان سلطنت خود، روز جمعه‏اى به نماز آمد. پرسيد: اين اسب در اين‏جا چه مى‏كند؟ گفتند: براى اين است كه بهترين مردم در هنگام خروج سوار آن شود. گفت: كسى بهتر از من نيست كه خروج كرده باشد. آن‏گاه سوار آن شد. آن‏گاه پنداشتند كه آن اسب، بركت نداشت، چرا كه تركانِ غز بر سلاجقه غلبه كردند و سلطنت آنان از دست رفت. ۱
اين نويسنده نيز دليلى بر سخنان خود نمى‏آورد. از او مى‏پرسيم:
1ـ به چه دليل، عقيده‏ى خروج مهدى از سرداب را به شيعه نسبت مى‏دهيد؟
2ـ به چه دليل، عقيده‏ى ورود فرزند امام حسن عسكرى عليه ‏السلام پس از غيبت را به شيعه نسبت مى‏دهيد؟
3ـ ميان قزوينى (متوفى 682) و سلطان سنجر (متوفى 552) فاصله‏ى زمانى 130 سال وجود دارد. چه كسى اين مطلب را به قزوينى گفته است؟ منبع او در نقل اين سخن چيست؟ آيا اين اسب، خوردن و آشاميدن و دفع فضولات نداشت؟ به گفته ابن‏اثير ۲ ، سلطان سنجر در سال 552 درگذشته است. اسب از چه زمانى در آن‏جا بوده است؟
4ـ خليفه ـ كه روز جمعه به نماز جمعه رفته بودـ در مقابل حرم سامرا چه مى‏كرد؟ مسجد جامع شهر كه نماز جمعه در آن برپا مى‏شد، مسجدى مشهور است كه مأذنه‏ى آن به نام ملويه شهرت دارد و بين

1.آثارالبلاد و أخبار العباد / ۳۸۶.

2.الكامل ۱۱ / ۱۲، طبع بولاق.

صفحه از 101