برزالى و ديگران شناسانده و مىگويد: وى، از پدرش رتبهى علمى والاتر داشته و متولّى قضاوت در دمشق بوده است.
سبكى در كتاب طبقات ديگر خود نيز دربارهى زكى سخن گفته است.
علاوه بر اين دو منبع، منابع زير نيز دربارهى او مطالبى گفتهاند:
العبر 5/ 365، البداية و النهاية 13/ 308، طبقات الشافعية تأليف ابنقاضى شهبه 2/ 267، النّجوم الزاهرة 7/ 370، شذرات الذّهب 5/ 394. نويسندهى كتاب شذرات الذّهب، دربارهاش گويد:
مهمترين مدارس دمشق در آن روزگارـ يعنى: عزيزيه، تقويه، فلكيه، عادليه، مجاهديه، كلاسهـ در اختيار او بوده و ذهبى در مدح و ثناى مقام علمى وى، مطالبى عجيب گفته است.
زكىّ شافعى، اين كتاب را در دمشق نوشته، و در آخر ربيعالثانى 658، آن را به پايان رسانده است. پايان يكى از نسخهها چنين است:
«على يدى المعتنى بجمعه و كتبه.... يوسفبنيحيىبن على المقدسى الشّافعى السلمى، بمدينة دمشق»
بايد دانست كه ما، در هيچيك از منابع شرح حال وى، لقب «مقدسى سلمى» را در وصف او نديدهايم.
زركلى در الأعلام 8/ 257 تحت عنوان «ابنزكىّ» مىنويسند:
«شرح حال نگاران، كتابى براى او نام نبردهاند.»
اين كلام زركلى، دليل بر ضعف انتساب كتاب به وى نمىشود؛ زيرا بسيار اتّفاق مىافتد كه شرححالنگاران، از شخصيّتى نام مىبرند، بدون اينكه از تأليفات او ياد كنند؛ به ويژه اگر آثار او در مورد اهل بيت عليهم السلام باشد. از سوى ديگر، وحدت اسم، اسم پدر، زمان، شهر، مذهب و مشخّصات ديگر، دليل بر اين نسبت است، چنانچه بروكلمان در كتاب خود 1/ 555 شناخته و گفته است.
محقّق در مقدّمهى اين كتاب گفته:
اين كتاب در موضوع خود، گستردهترين و پرمادّهترين كتاب و دقيقترين كتاب در تقسيم و ترتيب ابواب است. و كتابهاى پس از آن، مختصرهايى از آن، يا همان مطالب با روشى ديگر هستند....