شناختند و به فرموده «سَلوني عِنِ االقُرآن» ۱ مرجعِ «فَاسْئَلوا أهلَ الذِّكرِ»۲ پذيرفتند. از اين رو، در تفسير كتاب خدا، كلام ايشان را به عنوانِ ميزان باور نمودند و آراء تفسيرىِ ديگران را بدين معيار سنجيدند. البتّه گروه اكثريّت، با در دست گرفتنِ قدرت و حكومت، هرگز به رهبران مورد قبول و اعتقادِ گروه اقليّت، مجال و ميدان ندادند تا جامعهى اسلامى را بر اساس برداشت و نگرشِ خويش، از تعاليم انسانسازِ قرآن، رشد دهند و اداره كنند.
به هر حال سنّيان و شيعيان، در سه منبع زير از مصادر تفسير اثرى يا بالمأثور، اشتراك نظير دارند كه در متون و آثارِ تفسيرىِ خود، از آن منابع، بنا بر أسناد مورد قبول خويش، آوردهاند:
1ـ آياتى از كلام اللّه، كه آيهى مورد نظر را تبيين مىكنند و به تعبير قرآن، «آيات مُبَيِّنات»۳ هستند.
2ـ احاديث قدسى، كه گفتار پروردگار است، به نقلِ پيامبر، و به روايت فرشتهى روحالأمين.
3ـ روايات تفسيرىِ پيامبر، بلكه به عبارت درستتر، سنّت ايشان شامل: اقوال، افعال، تقارير.
امّا همانگونه كه گفته شد، اهل سنّت، گفتهها و گاه كردههاى اصحاب، تابعانِ
1.اميرمؤمنان عليه السلام : مرا از قرآن بپرسيد تا شما را آگاه سازم كه هر آيهى آن، كجا و دربارهى چه كس فرود آمده است:
ـ الصَّدوق، عيونأخبار الرِّضا۱ / ۷۳؛ الطوسى، الأمالى / ۵۲۳؛ الطبرسى، الإحتجاج ۱ / ۶۱۷ (منابع شيعى)
ـ ابنعبدالبرّ، الإستيعاب، (همراه ألإصابة) ۳ / ۴۳؛ السُّيوطى الإتقان ۲ / ۱۲۲۷ (منابع سنّى).
2.نحل/ ۴۳ و أنبيا/ ۷: پس اگر نمىدانستيد از اهل ذكر (پيوستگان با قرآن و پيامبر) جويا شويد.
3.نور/ ۳۴ و ۴۶: همانا به راستى، آياتى روشنگر به سوى شما فرو فرستاديم.
ـ طلاق/ ۱۱: همانا خدا فرستادهاى يادآور به سوى شما گسيل داشته، كه آيات روشنگر خدا را، بر شما مىخوانَد.