اصحاب، و اتباع تابعان را نيز، بخشى از سنّت شرعى پنداشته و به ويژه در تفسير آيات احكام، بدانها استشهاد مىكنند. اسفبارتر، در موضوع پيشگويىها و آيندهنگرىهاست كه ايشان، كتابهاى خود را از اخبارى موسوم به «اسرائيليّات» انباشتهاند همانها كه يهودان و ترسايانِ تازهمسلمان، به عنوانِ مندرجات «تورات» و «انجيل» نقل كرده و اغلب مشكوك؛ بلكه مجعول مىباشد. درحالى كه اماميّه به عنوان مصدر، تنها به احاديث جانشينان معصوم پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، اعتماد و استناد مىنمايند و اقوالِ همنشينان نبىّ، يا ارادتمندانِ آل نبى عليهم السلام را، در صورت سازگار بودن، يا لااقلّ، ناهمسازنبودن با چهار منبعِ يادشده، مورد استفاده قرار مىدهند.
وجه چهارمـ شيوهى تنظيم اين گفتار:
در تحقيق حاضر، تمامى آياتى كه در كتب پيشين حديث يا متون كهن تفسير مأثور سنّى و شيعى، به گونهاى با موضوع مهدويّت مرتبط شناخته شده بود و نگارنده بدانها دسترسى داشت، گردآورى و در پنج فصل زير تقسيمبندى گرديد:
نخستين فصل: آيات مشتركـ يعنى آياتى كه آثار هر دو مكتب، به طور مستقلّ از يكديگر، و هر يك بنابر منابع مقبول خود، بر ظهور موعود آخرالزّمان، و حوادث پيوسته بدان، تفسير كردهاند.
فصول دوم و سوم: آيات متَّبَعـ يعنى آن دسته از آيات كه در برخى كتب يك مكتب، بنا بر اسناد مقبول و منابع معتبر آنان، در موضوع اين گفتار، شناخته و گزارش شده؛ و آنگاه، در مدركى از مذهب مقابل، اين تفسير، گرفته، پذيرفته و نقل گرديده است. فصل دوم، با نشانهى (س)، آن دسته از مفسَّرات اهل سنّت را، كه آثار شيعه نيز آوردهاند؛ در بر دارد و فصل سوم با نشانهى (ش)، شامل آن مفسَّرات اماميّه مىباشد كه نويسندهاى سنّى نيز پسنديده و نقل كرده است.
چهارمين فصل: آيات مختصّ به متون اهل سنّتـ يعنى آياتى كه فقط در مكتوبات دانشوران مكتب خلافت، به مباحث گوناگون مهدويّت، تفسير شده باشد. تاكنون، چنين موردى به دست نيامده است.
پنجمين فصل: آيات مختصّ به متون مكتب تشيّعـ يعنى آن دسته از آيات كه فقط