هشتم. الشيخ الصّدوق: ابوبصير، قال: قالَ الصّادق عليه السلام ، فى قولِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «... يَومَ يَأتِي بَعضُ....»«يَعني: خُروجُ القائِمِ المُنتَظَرِ مِنّا....»۱
براى جمع ميان دو نظر تفسيرى يادشده، كه يكى «بعض آيات ربّ» را «برآمدن خورشيد از نهانگاه خويش» مىداند و ديگرى «ظهور مهدى موعود» مىشناسد؛ دو راه وجود دارد:
الف. اين تحوّل عظيم آسمانى را، به استناد قدرت بىكران ربّانى، كه سببساز و سببسوز است؛ بدون كمترين صدمه و ضايعه، شدنى بدانيم و آن را با نهضت منجى منتظر، همزمان بشماريم.
ب. تعبير «طلوع الشَّمسِ مِنْ مَغرِبِها» را، كنايه از نفس ظهور انگاشته، حضرت مهدى را همان مهر تابانى بشناسيم كه در ايّام گذشته، از ديدگان مردم جهان، غارب و غائب گشته؛ و پس از روزگارى دراز نهان زيستن، ديگر بار، از همان سرزمين كه نهانگاه وى بوده، طلوع خواهد نمود.
شواهدى بر اين نظريه
اكنون بنگريم كه چه شواهدى بر تأييد نظريّهى اخير يافت مىشود:
1ـ در متون روائى اماميّه، ضمن احاديث متعدّد و متنوّعى، از ائمّهى طاهرين عليهم السلام با تعبير زيبا و رساى «الشّمس الطالِعَة» ياد كردهاند. نظير اين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمدر شأن امير عليه السلام :
«هذا البَحرُ الزاخِرُ،۲هذا الشَّمسُ الطالِعةُ،... فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللّهِ»۳
1.كمالالدّين / ۳۵۷ ـ در سند اين روايت، نام محمّدبنمسعود العيّاشى ديده مىشود.
ـ سليمان القندوزى، ينابيع المودّة / ۴۲۲ به نقل از كتاب المحجّة.
2.زَخَرَ البَحرُ، يَزخَر، زَخرا وَ زُخورا، وَ تَزَخَّرَ: طَمى، وَ تَملّأ: الإفصاح في فقه اللغة ۲ / ۹۷۳.
3.أبوالفتح الكراجَكى، كَنز الفوائد ۱ / ۱۴۸؛ المجلسى، بحارالأنوار ۳۹ / ۳۱۰.