مهدويّت در قرآن آيات مشترك - صفحه 108

هشتم. الشيخ الصّدوق: ابوبصير، قال: قالَ الصّادق عليه ‏السلام ، فى قولِ اللّه‏ِ عَزَّ وَ جَلَّ: «... يَومَ يَأتِي بَعضُ....»«يَعني: خُروجُ القائِمِ المُنتَظَرِ مِنّا....»۱
براى جمع ميان دو نظر تفسيرى يادشده، كه يكى «بعض آيات ربّ» را «برآمدن خورشيد از نهان‏گاه خويش» مى‏داند و ديگرى «ظهور مهدى موعود» مى‏شناسد؛ دو راه وجود دارد:
الف. اين تحوّل عظيم آسمانى را، به استناد قدرت بى‏كران ربّانى، كه سبب‏ساز و سبب‏سوز است؛ بدون كم‏ترين صدمه و ضايعه، شدنى بدانيم و آن را با نهضت منجى منتظر، هم‏زمان بشماريم.
ب. تعبير «طلوع الشَّمسِ مِنْ مَغرِبِها» را، كنايه از نفس ظهور انگاشته، حضرت مهدى را همان مهر تابانى بشناسيم كه در ايّام گذشته، از ديدگان مردم جهان، غارب و غائب گشته؛ و پس از روزگارى دراز نهان زيستن، ديگر بار، از همان سرزمين كه نهانگاه وى بوده، طلوع خواهد نمود.
شواهدى بر اين نظريه
اكنون بنگريم كه چه شواهدى بر تأييد نظريّه‏ى اخير يافت مى‏شود:
1ـ در متون روائى اماميّه، ضمن احاديث متعدّد و متنوّعى، از ائمّه‏ى طاهرين عليهم ‏السلام با تعبير زيبا و رساى «الشّمس الطالِعَة» ياد كرده‏اند. نظير اين كلام پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمدر شأن امير عليه ‏السلام :
«هذا البَحرُ الزاخِرُ،۲هذا الشَّمسُ الطالِعةُ،... فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللّه‏ِ»۳

1.كمال‏الدّين / ۳۵۷ ـ در سند اين روايت، نام محمّدبن‏مسعود العيّاشى ديده مى‏شود. ـ سليمان القندوزى، ينابيع المودّة / ۴۲۲ به نقل از كتاب المحجّة.

2.زَخَرَ البَحرُ، يَزخَر، زَخرا وَ زُخورا، وَ تَزَخَّرَ: طَمى، وَ تَملّأ: الإفصاح في فقه اللغة ۲ / ۹۷۳.

3.أبوالفتح الكراجَكى، كَنز الفوائد ۱ / ۱۴۸؛ المجلسى، بحارالأنوار ۳۹ / ۳۱۰.

صفحه از 123