همانند مورد اوّل، بلكه شديدترِ از آن ايجاد صدمات، ضايعات و استهلاكات غيرقابل ترميم، در محيط زندگانى انسان خواهد نمود.
پيوست 3
در پى اين شواهد روشن، براى قبول نظريّهى اخير، فقط يك گام ديگر مانده، و آن پاسخ اين اشكال است كه: اگر مهدى منتظر، از همان سرزمين كه غايب شده آشكار مىگردد، پس مكان ظهور بايستى سرداب سامراء باشد؛ در حالى كه مسلّم نزد شيعه و محتمل قوىّ نزد اهل سنّت است كه موعود از مكّه قيام مىكند. حلّ اين مشكل، در گروه توضيح دو نكتهى زير مىباشد:
1ـ اين افسانه كه حجّهبنالحسن عليه السلام ، در سرداب سامراء، برابر چشمان نگران مادر، همچون جادوگران، غيب شده و در اين هزار و صد ساله، درون آن سرداب زندگى مىكند و سرانجام نيز، از همان جايگاه قيام خواهد نمود؛ تهمت بىاساس و بهتان نادرستى است كه برخى نويسندگان اهل تسنّن، در قالب زنندهترين عبارات، به مكتب تشيّع زدهاند. ۱
در حالى كه هيچ مدرك و مستندى، براى اين نسبت دروغين، در هيچ كتاب معتبر شيعى، به عنوان حديث معصوم، يا كلام اصحاب، يا حتّى نظر شخصى نويسنده، ديده نمىشود. ۲ امّا حقيقت موضوع چيست؟ و اين دستاويز از كجا سرچشمه گرفته است؟
به نوشتهى تواريخ فريقين، ۳ جدّ و پدر حضرت مهدى عليهم السلام ، به اجبار حكومت عبّاسى، از مدينه به سامراء كوچانده شدند. در آن روزگار، به سبب تابستانهاى داغ و سوزان، اغلب خانههاى اين شهر نوساز، به تقليد از معمارى نقاط گرمسير ايران، داراى اتاقهايى در زيرزمين بود كه «سَرداب» ناميده مىشد ۴ و
1.نظير: ابنخَلّكان، وَفَياتالأعيان ۳ / ۳۱۶؛ شمسالدّين الذّهبى، سِيَر أعلام النُّبَلاء ۱۳ / ۱۲۱؛ ابنكثير الدّمشقى، النّهاية ۱ / ۴۹ كه بسيارى از متأخّران نيز، با شاخ و برگ بيشتر، راه آنان را دنبال كردهاند.
2.اين تنها، ادّعاى نگارنده نبوده؛ بلكه عقيدهى بزرگان و صاحبنظرانىست نظير: علّامه ميرزا حسين نورى طبرسى، كشف الأستار / ۲۰۹ـ ۲۳۴؛ سيّد محسن الأمين العاملى، البرهان على وجود صاحب الزّمان / ۱۰۱ـ ۱۰۴.
3.الكينى، الكافى ۱ / ۵۰۱؛ احمدبنابىيعقوب، ترجمهى تاريخ يعقوبى ۲ / ۵۱۲.
سِبط ابنالجَوزى، تذكرة الخواصّ / ۳۵۹؛ ابنصَبّاغ المالكى، الفصول المهمّة / ۲۶۷.
4.علىاكبر دهخدا، لغتنامه (مادهى سراب).
سَردآب: (اسم مركّب) خانهاى كه در زيرزمين سازند تا در گرما، بدان پناه برند و آب در آنجا نگاهدارند تا سرد مانَد.