اهل منزل، ايّام تابستان را در آن به سر مىبردند. خانهى حضرت هادى عليه السلام نيزـ كه پس از ايشان مسكن امام حسن عليه السلام گرديدـ مانند ديگر خانهها سرداب داشت. امام مهدى عليه السلام ، در همين خانه به دنيا آمد و پنج سال نخست عمر را در آنجا، كنار پدر و بستگان مىزيست. روزهاى داغ تابستان را نيز، همانند ديگر مردم سامراء، به همراه اهل خانه در سرداب مىگذراند. پس از شهادت امام يازدهم و نماز حضرت مهدى بر جنازهى پدرـ بنابر داستانى كه شيعيان و سنّيان، هر دو، از زبان يكى از جلّادان حكومتى نگاشتهاندـ ۱ چون آن دژخيمان، به قصد كشتن حضرتش، بدان خانه درآمدند، ايشان را در اتاق سرداب، در حال نماز ديدند. اگرچه آنان، در اين نوبت، و در دو هجوم بعدى، به ارادهى الاهى، به امام مهدى دست نيافتند و ايشان از آن خانه به سلامت بيرون شدند؛ ۲ امّا از همين داستان، كه پايه و مايهى چندانى هم ندارد ۳ ؛ افسانهى ساختگى سرداب ساخته و پرداخته شد. به ويژه، چون بعدها، شيعيان به زيارت اين خانهـ كه محلّ سكونت و مكان عبادت سه امام و مدفن ابدان پاك دو تن از ايشان و برخى از بستگانشان بودـ آغاز كردند، نويسندگان اهل سنّت نيز، بهانهاى قوىتر به دست آوردند تا از كلمهى فارسى سردابـ كه نزد عربزبانان، غريب و نامأنوس استـ ۴ براى كوبيدن و مسخرهكردنِ نامنصفانهى معتقدان به آن جناب، به شدّت بهرهبردارى كنند؛ و به حضرتش با تعابيرى چون: «مولود موهوم سرداب» و «همزاد و همتاى غول!! و سيمرغ!!» اهانت نمايند. ۵ به
1.الشيخ الطّوسى، الغيبة / ۲۴۸ـ ۲۵۰؛ قطبالدّين الرّاوندى، الخرائج و الجرائح ۱ / ۴۶۰.
نورالدّين الجامى، شواهد النبوّة، به نقل: كشف الأستار / ۵۶ و ۲۱۲؛ القندوزى، ينابيع المودّة / ۴۵۸.
2.قطبالدّين الراوندى، الخرائج و الجرائح ۲ / ۹۴۲ و ۹۴۳.
3.زيرا هم راوى آن معتبر نيست و هم خليفهى وقت را به نام «معتضد» خوانده؛ در حالى كه به هنگام شهادت امام يازدهم، خليفهى وقت «معتمد» بوده و «معتضد»، از رجب سال ۲۷۹ بر تخت نشسته است. السيوطى، تاريخ الخلفا / ۳۶۸.
4.عموم لغتنامههاى كهن عربى از اين واژه سخن نگفتهاند.
5.إبنحَجَر الهيتمى، الصَّواعق المحرِقة / ۱۰۰: لَقَد أحسَنَ القائِلُ:
ما آنَ لِلسَّرداب أنْ يَلِدَ الَّذي كَلَّمتُموهُ بِجَهلِكُم ما آنا
فَعَلى عُقولِكُم العَفاءُ فَإنَّكم ثَلَّثتُم العَنقاءَ وَ الغِيلانا
ترجمه: كِى و در چه زمان؟ سرداب توانسته كسى را بزايد، كه شما از روى نادانى، با او سخن گفتهايد؟ خاك بر خردهاى شما، كه براى غول بيابانى و سيمرغ افسانهاى، همتاى سومى آفريدهايد.