هر حال، در متون اماميّه، براى عقيده به غيبت ميان سرداب، معيشت درون سرداب، و نهضت از كنار سرداب، دليل محكم و برهان مستندى يافت نمىشود.
2ـ بر اساس توقيع امام مهدى عليه السلام ، ۱ غيبت تامّهى ايشان، از سال 329 آغاز گرديد. پيش از آن، يعنى از زمان ولادت مخفىّ تا پايان نيابتِ تعيينى، به منظور آمادهسازى مردم، آن حضرت به حالت غيبت ناقصه يا نيمهپنهان مىزيست. پنج سالهى اوّل اين دوران را، حضرت حجّت عليه السلام ، در سامراء به سر بُرد؛ امّا به دنبال چند هجوم غافلگيرانه، از سوى جلّادان دربار خليفه، به حوالى مكّه و مدينهـ كه خانه و كاشانهى نياكانش بودـ بازگشت. در اين ايّام، ايشان به نامهها، پرسشها و درخواستهاى شيعيان پاسخ مىنوشت. گهگاه پاكدلان مورد اعتماد را به حضور مىپذيرفت. حقوق شرعى را به وساطت نوّاب خاصّ، يا وكلاى ايشان دريافت مىنمود و نيز دستور خرج آنها را در مصارف دينى مىداد. مدّعيان دروغين نيابت يا امامت را، با ارسال توقيعات، رسوا مىساخت. در برخوردهاى سياسى و اجتماعى، شيعيان را راهنمايى مىفرمود. و...و... ۲
به هر حال در افق ناحيهى حجاز بود كه خورشيد فروزانِ آخرين امام، به غيبت و غربتِ كامل گراييد و سرانجام نيز، از همان باختر خويش، طلوع خواهد نمود و در كنارِ خانهى كعبه، قيام شكوهمندش را به آگاهى جهانيان خواهد رساند. ۳
بنابر آنچه گفته شد، براى پذيرش اين نظريّهـ كه مراد از «طلوع خورشيد از مغرب خويش»، همان «ظهور امام غايب موعود» استـ ايراد و اشكالى به جا نمىماند. امّا با اين همه، تحقيق افزونتر در اين زمينه، به مجالى گستردهتر از فضاى گفتار حاضر نياز دارد.
1.الصدوق، كمالالدّين / ۵۱۶؛ الطوسى، الغيبة / ۳۹۵؛ ابومنصور الطبرسى، الإحتجاج ۲ / ۵۵۶.
2.تفصيل موارد مزبور را در اين منابع بنگريد: الكلينى، الكافى ۱ / ۳۲۸ـ ۳۴۲؛ الشيخ الصّدوق، كمالالدّين / ۴۳۴ـ ۴۷۸ و ۴۸۳ـ ۵۲۲؛ الشيخ الطوسى، الغيبة / ۲۵۳ـ ۳۲۷؛ الطبرى، دلائل الإمامة / ۵۰۵ـ ۵۲۸.
3.فضلبنشاذان، گزيدهى كفاية المهتدى / ۲۸۰ و ۲۸۷ و ۲۹۵؛ النعمانى، الغيبة / ۱۷۹ و ۱۸۲ و ۱۹۴ و ۲۳۸.