نگاهى به كتاب غررالحكم و جواهرالكلم - صفحه 85

بود. جزء جزء آن عبارات، دريايى از حكمت را در خود جاى داده بود و بخش بخشِ آن حاوى حقايق و معارفى بود كه مى توانست مشكلات و مبهمات علم را مرتفع سازد ؛ نورانيتى خاص به افكار و انديشه ها ببخشد، چشمها را باز و گوشها را شنوا سازد. و چرا اينگونه نباشد؟ در حالى كه صاحب آن كلمات گوهربار، همنشين و مصاحب پيامبر خدا عليه السلام بود كه سينه اش از علم الهى لبريز و علم اولين و آخرين بدو سپرده شده بود...
تا آنجا كه مى نويسد: «فتأمّلتُ كلامه صلوات الله عليه تأمّل المعتبر و تفحّصته تفحّص المفتكر، فشاهدت فى ضمن خطابه دررا منثورةً و فى طىّ خطبهِ و مواعظهِ فقرا مستورةً. فرأيتُ أن ارم شواردَ حِكمه الى مجانساتِها و انظمَ جواهرَ فقره الى متناسباتِها. لتنسقَ معانيه و يسهلَ على الناظر معانيه. فجمعتُ حينئذٍ بين الفاظِه المتّسقةِ و معانيه المتفقه. و جمعتُ بين فرايده الشواردَ، حتى نظمتُها فى عقدٍ واحدٍ. و اَوضحتُ اَسجاعه المتوازنةَ ايضاحَ المفهتم. و رتّبتُها على ترتيبِ حروف المعجم، ليحتوىَ المخاطر على معانيها و يسهل فهمها على الناظر فيها و ....»
كوتاه سخن، كلام مؤلف دلالت بر آن دارد كه وى ضمن مطالعه و بررسى خطبه ها و كلمات آن حضرت، نظمى خاص به آن بخشيده و آن را براساس حروف تهجّى مرتب ساخته است تا در مطاطه آن رنجى به خواننده نرسد و خاطر وى را آزرده نسازد و معانى كلام آن حضرت، به سادگى فهميده و دريافت شود.

4 ـ 2 ـ بيان نقاط اشتراك و اختلاف دو مقدمه :

نقاط اشتراك و اختلاف كه در مقايسه اين دو مقدمه به دست مى آيد، به ترتيب ذيل بيان مى شود:
الف ـ چنانكه پيش از اين يادآور شديم، انگيزه عبدالواحد تميمى در گردآورى كلمات قصار علوى، پيش دستى ابوعثمان جاحظ در اين كار بوده است كه فقط توانسته بود صد كلمه از سخنان حضرتش را جمع كند. امّا در مقدمه نسخه مورد بحث، در اين باره سخنى به ميان نيامده است. بلكه انگيزه جمع آورى را علاقه اى مى داند كه مؤلف به مواعظ و وصاياى علماء داشته و سرانجام دست يابى وى به نسخه اى از نهج البلاغه، او را به اين كار، ترغيب و تشويق كرده است.

صفحه از 88