(نسخههاى خطى، شرح ابنابىالحديد 13 / 309، نهجالبلاغه مصور ص 227، شرح مفصل ابن ميثم 4 / 328، اختيار مصباح السالكين ص 466).
امّا در شرح عبده 2 / 231 و مصادر نهجالبلاغه 3 / 186 چنين آمده است: ألا و إنّ القوم اختاروا لأنفسهم أقرب القوم ممّا تكرهون.
18 . خطبه 102.
در پايان خطبه، بعد از جمله «حتى أخرج الحقّ من خاصرته» آمده است:
و قد تقدّم مختار هذه الخطبة، الاّ أنّنى وجدتها فى هذه الرواية على خلاف ما سبق فىزيادة و نقصان، فأوجبت الحال إثباتها ثانية.
(نسخههاى خطى، شرح قطب راوندى 1 / 445، مصادر نهجالبلاغه 2 / 208، شرح ابنابىالحديد 7 / 114، نهجالبلاغه مصور ص 83).
اين سخن، كلام شريف رضى است، كه در شرح عبده 1 / 200 و شرح (مفصل) ابن ميثم 3 / 21 تدوين نشده است.
19 . خطبه 104
خطبه با اين جمله آغاز مىشود: الحمدلله الذى شرع الإسلام فسهّل شرائعه... تا به اين جمله مىرسد: فهو أبلج المناهج، واضح الولائج، مشرف المنار.
(اصل، مصادر نهجالبلاغه 2 / 213، نهجالبلاغه مصور ص 85، شرح عبده 1/203، اختيار مصباح السالكين ص 250).
امّا در چاپ صبحى صالح ص 153، شرح قطب راوندى 1 / 451، شرح (مفصل) ابن ميثم 3/30 و شرح ابن ابى الحديد 7/171 چنين آمده است:
فهو أبلج المناهج، و أوضح الولائج ...
كاتب در هنگام كتابت نهجالبلاغه، پنداشته كه كلمه «ابلج» بر وزن أفعل، در اينجا براى تفضيل است، و ناگزير بايد «واضح» نيز براى تفضيل باشد. درنتيجه، كلمه «واضح» را به «أوضح» تغيير داده است. بر اين اساس، «ابلج» را مانند كلمات: احمر، اسود، ابيض و مانند آن، صفت مطلقه دانسته، نه صفت تفضيل. درنتيجه به جاى كلمه «واضح»، «اوضح» آورده است.