توحيد از ديدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه (2) - صفحه 134

يكى از نيازهاى ما است ـ لايق حق تعالى نيست. از اين رو : « ما اتّخذ صاحبة ولا ولدا» (جن، 3). به همين دليل، ما در جمله «يا خير المستأنسين» كه در دعاء جوشن كبير (بند 39) آمده است، تأمّل داريم و از گفتن آن خوددارى مى‏كنيم. و محتمل است كه در اصل، «يا خيرالمونسين» بوده و از ناحيه كاتب غلط آمده است.
7) سپس در آفرينش ـ كه فعل خداى متعال است و به فعل ديگران قياس نمى‏شود ـ مى‏فرمايد:
أنشأ الخلق إنشاءا و ابتدأه ابتداءا، بلارويّة أجالها ولا تجربة استفادها ولا حركة أحدثها ولا همامة نفس اضطرب فيها.
«مخلوقات را ايجاد فرمود و آفرينش را آغاز كرد، بى‏آنكه انديشه‏اى كند يا از تجربه قبلى استفاده كند و يا حركتى پديد آورد و يا قصدى كه در آن ترديد كند»
مقصود آن است كه فعل حق جلّ جلاله به افعال ما قياس نمى‏شود. ما معمولاً قبل از اقدام به كار، انديشه و تأمّلى داريم و از تجربه قبلى خودمان يا ديگران درسى مى‏گيريم و براى محقّق ساختن كارمان در خارج، حركتى و تلاشى مى‏كنيم و گاهى دچار ترديد و تبدّل رأى مى‏شويم. امّا همه اين صفات از جناب حق تعالى به دور است، لهذا در نحوه صدور فعل از خدا نيز نمى‏توانيم بينديشيم.
البته فلاسفه و حكماء، احكام علّت و معلول را به ساحت قدس الهى كشانده و تعميم داده‏اند و حتى بحث سنخيت و ضرورت را آورده و سخن از نحوه صدور و قاعده «الواحد لا يصدر عنه الاّ الواحد» پيش آورده‏اند. اين همه، ناشى از آن است كه به منعى كه از شرع در اين باب آمده توجه نكرده و براى حوزه انديشه و بحث حريمى قائل نشده‏اند، به دليل غفلت از اصل اولى كه ما در توحيد ذكر كرديم.
8) در ادامه مى‏فرمايد:
أحال الاشياء لأوقاتها ولائم بين مختلفاتها و غرّز غرائزها و ألزمها اشباحها، عالما بها قبل ابتدائها، محيطا بحدودها و انتهائها عارفا بقرائنها و أحنائها
«هر چيز را به وقت مناسبش حواله فرموده است و ميان اشياء ناهمگون التيام و سازش برقرار فرموده است»

صفحه از 128