اين مطلب اشاره مىكند كه خطباى بسيارى با تقليد از حضرتش در فضيلت جهاد به ايراد خطبه پرداختهاند و يكى از بهترين خطبهسرايان در اين مورد، ابن نباته است؛ آنگاه دو خطبه از بهترين خطبههاى او را نقل مىكند، به تفصيل آن را به رشته نقد و تحليل مىكشد، و نشان مىدهد كه اصل خطبهها از خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام تقليد شده و قسمتهاى مختلف آن به گوش ناهموار است و اساسا استعمال تعابير ناموزون در خطبه را مبرهن مىسازد، به طورى كه در مقام نتيجهگيرى مىنويسد:
«فلينظر الناظر فى هذا الكلام، فانه ـ و ان كان قد اخذ من صناعة البديع بنصيب ـ الاّ انه فى حضيض الارض و كلام اميرالمؤمنين عليه السلام فى اوج السماء...» (همانجا، 2/80 الى 85 به تفصيل)
ابن ابى الحديد به همين ترتيب، ضمن تفسير خطبه 108 نهجالبلاغه، يك بار ديگر با عنوان «موازنة بين كلام الامام على و خطب ابن نباته»، يكى از خطب موعظهاى ابن نباته را درج كرده و سپس از خوانندگان منصف مىخواهد درباره اصيل يا تقليدى بودن خطبه نظر دهند. همچنين براساس رخوت و كسالتى كه از استماع خطبه حاصل مىگردد بدين صورت آنان را به قضاوت مىطلبد كه:
«فلينظر المنصف هذا الكلام و ما عليه من اثر التوليد اوّلاً بالنسبة الى ذلك الكلام العربى المحض، ثم لينظر فيما عليه من الكسل و الرخاوة والفتور والبلادة حتى...» (همانجا، 7 / 212)
او به همين ترتيب در مواضع ديگر از شرح خود، به مقايسه خطبههاى حسن بصرى، عمر بن عبدالعزيز و ابن نباته با خطبههاى موعظهاى اميرالمؤمنين عليه السلام (همانجا، 5 / 148 و 149) و نيز خطبهاى از ابوالشحماء عسقلانى با خطبهاى از حضرتش عليه السلام (همانجا، 10 / 126) پرداخته و به نقد ادبى آنها همت گماشته است. همچنين ذيل خطبه 236، اقتباس ابن نباته را در خطبههايش، از فرازهايى از سخنان امام على عليه السلام نشان مىدهد، به اين صورت كه:
«قد اخذ ابن نباتة الخطيب كثيرا من الفاظها فاودعها خطبه مثل قوله: «شديد كلبها، عال لجبها، ساطع لهبها، متغيّظ زفيرها، متأجّج سعيرها، بعيد خمودها، ذاكٍ