وقودها، مخوف وعيدها، عمٍ قرارها، مظلمة اقطارها، حامية قدروها، فظيعة امورها»؛ فانّ هذه الالفاظ كلّها اختطفها و اغار عليها و اغتصبها، و سمط بها خطبه و شذّر بها كلامه» ۱
2 ـ 2 ـ استدلال بر اصالت نهجالبلاغه با اتّكاء به منطق بلاغى
مىدانيم كه نهجالبلاغه در طول تاريخ پيدايش خود، همواره مورد هجوم برخى از مخالفان (دشمنان تشيع) قرار گرفته و در اصالت آن ترديدهايى وارد شده است. ۲ ابن ابى الحديد به سهم خود، از وجود اين تشكيكها غافل نبوده است. وى در مواضع متعددى از شرح خود، اصالت نهجالبلاغه را ثابت مىكند و به تشكيكهاى وارده بر آن پاسخ مىگويد. نكته مهم در اين جهت، استفاده وى از ابزارهاى علوم بلاغت در اثبات اصالت نهجالبلاغه است. به عنوان مثال در تفسير خطبه 184 نهج البلاغه ضمن عنوان «رأى للمؤلف فى كتاب نهجالبلاغه» مىنويسد:
«در فرض مخالفان اصالت نهجالبلاغه، وضع اين كتاب از دو حال خارج نيست:
الف ـ سراسر آن ساختگى و مجعول است.
ب ـ بخشى از آن ساختههاى ديگران است.
بطلان فرض اول ضرورتا باطل است. زيرا صحّت اسناد برخى از قسمتهاى نهجالبلاغه به على عليه السلام ، به تواتر ثابت شده است، همه يا اغلب محدثان و بسيارى از مورخان غير شيعى آنها را نقل كردهاند و چون آنان شيعه نبودهاند، كسى نمىتواند نقل آنها را حمل به غرض كند.
سستى فرض دوم نيز واضح است، چون هر فرد آشنا به آيين سخن و خطابه ـ كه از
1.ابن ابى الحديد به اقتباس يا سرقت ادبى موارد ديگرى از جملات خطبه ۲۳۶ توسط ابن نباته نيز اشاره كرده كه جهت رعايت اختصار، از ذكر آن خوددارى شد (بنگريد به همانجا، ۷ / ۱۱۴) (همانجا، ۱۳ / ۱۱۴)
2.جهت اطلاع از اين ترديدها و پاسخهاى آن بنگريد به كتابهاى: مصادر نهجالبلاغه و اسانيده ج ۱ ص ۱۱۲ الى ۱۸۵؛ نهجالبلاغه از كيست؟؛ كتاب نهجالبلاغه و گردآورنده آن، ص ۲۲۶ الى ۲۵۴؛ آشنايى با نهجالبلاغه ص۴۴ الى ۵۵.