مخالفان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نيز بر سبيل افترا، آن حضرت را كاهن مىناميدند، كه قرآن كريم در سورههاى طور و الحاقه به ردّ اين نسبت پرداخت (الطور، 29؛ الحاقه، 42). در اين دوران، رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم شخصا از ايراد سخن مسجّع خوددارى ورزيد، چنان كه از شعر و تمثّل به اشعار نيز دورى گزيد. (يس، 69) اما پس از پيروزى اسلام بر كفر و برترى مسلمانان بر مشركان ـ كه اعجاز قرآن بر همگان روشن شد ـ محذورى در القاى سخن بر سبيل سجع و فاصله وجود نداشت. بدين جهت، از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم و عدهاى از صحابه سخنانى با ويژگى سجع باقى مانده است. (حسينى خطيب، 1 / 157 با ذكر شواهد؛ معارف، روشهاى ابن ابى الحديد در اثبات اصالت نهجالبلاغه، 152 و 153)
دوم آنكه ادعاى عدم وجود سجع در خطبه حجّة الوداع، بر اين فرض مبتنى است كه ثابت شود خطبه ياد شده، از نظر تاريخى به عين الفاظ نقل شده است، اما با توجه به فاصله تاريخى بين صدور روايات پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمو كتابت آن، چنين چيزى مسلّم و قابل اثبات نيست (ابوريه، 77 الى 110؛ معارف، تاريخ عمومى حديث، 153) بلكه وجه غالب در روايات پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمنقل به معناى روايات آن حضرت و خارج شدن عبارات آن از وضع اوليه است. (ابوريه، 107 به نقل از مصطفى صادق رافعى). لذا محتمل است كه حتى اين خطبه برخوردار از سجع و فاصله بوده، اما در مقام نقل به معنى اين ويژگى حفظ نشده باشد.
2 ـ 3 ـ 2 ـ شبهه تقسيمات عددى در نهجالبلاغه
يكى ديگر از شبهه هايى كه به نهجالبلاغه وارد شده، موضوع دستهبندى كردن مطالب و ارائه برخى از تقسيمات منطقى است، مانند حكمت 331: «العلم علمان، مطبوع و مسموع. ولا ينفع المسموع اذا لم يكن المطبوع»؛ يا حكمت 30 كه مفصّلترين تقسيمات را درباره ايمان، صبر، يقين، عدل، جهاد، كفر و شك در بردارد و با اين فراز شروع مىشود: «و سئل عليه السلام عن الايمان، فقال: الايمان على اربع دعائم...»؛ يا حكمت 139: «الناس ثلاثه، فعالم ربّانى و متعلّم على سبيل نجاة و همج رعاع...»؛ يا حكمت 389: «للمؤمن ثلاث ساعات، فساعة يناجى ربّه و ساعة يرمّ معاشه و ساعة يخلّى بين نفسه و بين لذّتها فيما يحلّ و يجمل. و ليس للعاقل ان يكون شاخصا الا فى ثلاث، مرّمة لمعاش او خطوة لمعاد او لذّة فى غير محرّم.»