نمونههاى متعددى از اين قبيل در نهجالبلاغه وجود دارد. برخى از مخالفان، اين گونه سخن گفتن را متعلق به دورهاى مىدانند كه مسلمانان با منطق يونانى آشنا شده و در سخنان خود، از تقسيمات عددى و طرح احتمالات ممكن و منطقى در يك موضوع استفاده كردهاند (نقل از آل ياسين، 241؛ حسينى خطيب، 1 / 160)
اما ابن ابى الحديد تقسيم صحيح را صنعتى بلاغى براى نهجالبلاغه دانسته و از آن به عنوان امتيازى براى سخن امام عليه السلام نام مىبرد. وى مىگويد: «تقسيم صحيح در مقام سخن، يكى از ابواب بيان است (كه در قرآن هم وارد شده)» از جمله:
ـ ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا، فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات (فاطر، 32)
ـ و كنتم ازواجا ثلاثة، فاصحاب الميمنة ما اصحاب الميمنة، و اصحاب المشمئة ما اصحاب المشئمة... (الواقعه، 7 الى 10)
ـ هو الذى يريكم البرق خوفا و طمعا ... (الرعد، 12) (همانجا، 7 / 184)
ابن ابى الحديد به اين ترتيب نشان مىدهد كه تقسيمات عددى ريشهاى قرآنى دارد و اميرالمؤمنين عليه السلام در پرتو قرآن، سخنان خود را ممتاز به تقسيم كرده است. او در همين گفتار، از وجود تقسيمات فاسد و تكلّفآميز هم پرده برداشته و نمونههايى در اين خصوص ارائه مىكند.(همانجا، 7 / 185 و 186)
اما رابطه حصر منطقى و تقسيمات عددى با علم بيان چيست؟ ابن ابى الحديد مستقيمـا بـه بـررسى اين رابطـه نپـرداخته اسـت، اما احتمال دارد كه ايـن موضـوع مـرتبط با بـحث « جـدل و استـدلال » در قـرآن باشد. خداونـد در بسيارى از آيات در مقام احتجـاج با مشـركان، صـورتهاى محتمل يك مـوضوع را در مقابـل آنان بيان مـىدارد و راه عذر را بـر آنان مـىبندد (از جملـه بنگريـد : الانعام ، 44 ؛ الطور ، 30 الى 43 ؛ سيوطى، 4 / 63 و 64)
نكته ديگر آن كه تقسيمات عددى در طرح مسائل، از جمله صنايعى است كه در سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و آثار به جا مانده از صحابه، شواهدى دارد كه برخى از محققان ـ با استفاده از منابع تاريخى ـ به استخراج آنها مبادرت كردهاند. (حسينى خطيب، 1 / 161 الى 164)