ترك ذكر من قساوت قلب مىآورد.
پس ياد خدا دل را آرامش داده و قساوت قلب را از بين مىبرد. ياد خدا بودن قلب را صيقل زده و آن را صفا و نورانيت مىدهد. آنكه دلش به ياد خداست هيچ درد و رنج و ستمى را نمىبيند، و جز اينكه از ته دل خدايش را مىخواند و براى رفع دردهاى خود، دعا مىكند. دعا همانطور كه ذكر شد توجه به مدعو است براى اين كه او را به داعى متوجّه سازد براى امرى كه مورد نظر داعى است. بنده در حدّ ذات خويش فقر و نيازمندى است، احتياج سراپاى وجود او را فراگرفته است و با تمام وجود به مولا و صاحبش نياز دارد. روشن است ذكر و ياد خدا از سوى چنين بندهاى هدفى جز اين را دنبال نمىكند كه خدايش او را بنده خويش شمرده و با لطف عنايت او را مورد توجّه خويش قرار دهد. همين ياد خدا و توجه نمودن به او و دعا و راز و نياز به درگاهش راه قرب و نزديكى به او را براى انسان هموار مىكند و انسان را در درجات معرفت و نزديكى به او بالاتر مىبرد. چرا كه اگر بنده قدمى به سوى خداى مهربان و مولاى كريم و ارجمند بردارد، او قدمها به سوى بنده خواهد آمد. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم خطاب به ابوذر فرمود:
احفظ الله يحفظك اللّه. و احفظ الله تجده أمامك. تعرّف إلى الله في الرخاء يعرفك في الشدّة.۱خدا را مراعات كن تا او هم تو را مراعات كند. خدا را مراعات كن تا او را پيش روى خود بيابى. در گشايش و آسايش خدا را ياد كن تا در سختى و دشوارى يادت كند.
بنده نبايد فقط به هنگام گرفتارى و سختى به ياد خدا باشد، بلكه بنده خوب را سزاوار است كه در حال آسايش و گشايش و بىنيازى بيشتر به ياد او باشد تا مشمول توجهات و عناياتش در همه حال گردد. بندهاى كه با اندكى غنا و سلامتى از ياد خداى خويش غفلت ورزد، نبايد از مولاى خويش انتظار داشته باشد كه در سختى و گرفتارى به ياد او باشد؛ گرچه خداى سبحان مولايى كريم و بزرگوار است و از خطاهاى بندگانش به سادگى مىگذرد و توبه و برگشت آنها را به راحتى مىپذيرد، بلكه توبهكنندگان را
1.ـ بحارالانوار ۹۳ / ۳۳۹.