كه او هر روز در شأنى خاص است كه چيز تازهاى كه نبود ايجاد مىكند.
بديهى است كه منظور از ايجاد امر جديد و تازه، اين نيست كه خداوند متعال در امر خلقت هر روز چيزهايى را مىآفريند كه پيش از اين شبيه و نظير آن را نيافريده بود، بلكه منظور آن است كه خداوند متعال چيزى را تقدير و خلق مىكند كه سابقه هيچگونه تقديرى براى آن نشده بود. و اين امر با توجه به آيه شريفه ذيل روشن است.
يزيد في الخلق ما يشاء. 1 اضافه مىكند در خلق آنچه را كه بخواهد.
زياد شدن خلق با مشيّت ازلى و بسته شدن طرح و نقشه عوالم هستى در تنافى و تضاد است بلكه بىمعناست. و همين طور رواياتى كه در زياد شدن عمر به صله ارحام و تغيير قضا و قدر به واسطه دعا بر اين معنا تأكيد مىكند كه بدا به معناى اين است كه خداوند سبحان هميشه و در هر لحظه صاحب اختيار و رأى است و هر لحظه بخواهد تغييرى در نظام موجود مقدّر شده انجام دهد آن را بوجود مىآورد و اگر بخواهد چيزى را كه هيچگونه تقديرى در موردش صورت نگرفته تقدير كرده و ايجادش مىكند.
بر اين اساس است كه دعا و توجه و اميد و تربيت معنا پيدا مىكند و به همين جهت است كه خداوند سبحان توبه قوم يونس را پذيرفت و بلا و عذاب را ـ بعد از آنكه بر آنها مىخواست فرود آيد ـ از آنان برطرف كرد.
فلولا كانت قرية آمنت فنفعها إيمانها إلاّ قوم يونس لمّا آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزي في الحياة الدنيا و متّعناهم إلى حين. 2 هيچ شهرى نبود كه ايمان بياورد و ايمانش به حال آنها سود بخشد، مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند، عذاب سرافكندگى آور را در زندگى دنيا از آنان برداشتيم و تا چندى آنان را برخوردار ساخيتم.
مرحوم آية الله ملكى ميانجى در توضيح آيه مذكور مىفرمايد:
آيه كريمه به صراحت دلالت دارد كه قوم يونس اصرار به كفر و نافرمانى داشتند و