فروفرستادى ـ يارى فرمودى... كتابى كه روشنايى (هدايت) قرارش دادى، تا با رهيابى ـ در پرتو آن ـ و پيروى از آن، از گمراهى و نادانى برهيم.» (صحيفه سجاديه، دعاى 42)
از ميان اوصاف و كمالات قرآن ؛ كمال و وصف «علم» از اهميت و محوريت خاصى برخوردار است. در اين زمينه، واژه «علم» درواقع يك معنا و مفهوم منفرد نيست، بلكه مجموعهاى از اوصاف و كمالات ديگر را شامل مىگردد و يا به نحوى بر آنها دلالت دارد، بلكه بايد گفت: «وصف علم» در قبال ساير اسامى و اوصاف قرآن، به منزله روح، مبنا و محور اصلى به شمار مىرود.
در يك نگرش تحليلى، مىتوان گفت : ساير اسمها و وصفهاى قرآن در مقايسه با وصف علم از چند گروه خارج نيست: 1
1 ـ قسمى از آنها نقش واسطه بودن را ـ در انتقال علم ـ به ذهن متبادر مىكنند، مانند: كتاب ؛ كلام و قرآن
2 ـ قسمى كه نفس معنا و حقيقت «علم» را افاده مىكنند؛ مانند: نور، ذكر (بيدارگر)، هدى (رهنمود)، فرقان (جدا كننده)
3 ـ قسمى كه نتيجه و حاصل علم و هدايت قرآن است ؛ مانند ذكر (بيدارى) 2 و شفاء و...
4 ـ برخى از اسمهاى قرآن نيز نعت و توصيف براى سه دسته قبلى است. مانند صفت عظيم، مجيد (شكوهمند) و عجب (شگفت)، كه پيش از همه، بيان عظمت، شكوه و شگفتىهاى علمى قرآن به حساب مىآيند.
مطلب بسيار مهم ديگر، توجه به جنبهى هدفشناسى قرآن است ؛
اساسا هدف و غايت اصلى در انگيزش پيامبران، رشد و تعالى انسان ؛ از طريق
1.ـ بنگريد به دهها نام و بيان توصيفى درباره قرآن، در دعاى ۴۲ صحيفه سجاديه.
2.ـ ذكر در لغت به معنى ياد و يادآورى (بعد از فراموشى) است. «ذكر» ـ به عنوان اسم و وصف قرآن ـ به هر دو معناى عامل تذكر (بيدارگر) و نفس تذكر (بيدارى) در قرآن آمده است ؛ معناى اول ـ مثلاً ـ از آيهى «انا نحن نزلنا الذّكر...» (الحجر / ۹) و معناى دوم از آيه «و لقد يسرناالقرآن لِلذّكر...» (القمر / ۱۷) استفاده مىشود.