پرستش و بندگى خداست. و پرستش درست و ارزشمند،خود بر پايهى دانش و شناخت درست مىباشد.
بنابر منطق قرآن، انسان در فطرت و آفرينش، نوعى آشنايى و معرفت از آفريدگار خويش دارد: «همان فطرت خدايى كه خداوند، مردم را بر آن آفريده است» (روم / 30). به اتكاء همين معرفت خفته است كه قرآن، «ذكر» ناميده مىشود، چرا كه انسانها را بيدار مىكند و به بندگى خدا و پيروى از فرستادهى خدا فرا مىخواند. ۱
گزينش پيامبران نيز بر همين پايه (علم و معرفت) بوده است. جناب آدم ابوالبشر عليه السلام ، را، ابتدا علم آموختند و سپس مسجود فرشتگان قرار دادند: «همه نامها را به آدم عليه السلام آموخت، سپس آنان را بر فرشتگان عرضه كرد و گفت : اگر راست مىگوييد، نامهاى اينان را به من بگوييد» (بقره / 31) ؛ همينطور ساير انبيا تا پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله وسلم: نخستين آيههاى فرود آمده قرآن ؛ فرمان خواندن است، به شخص رسول صلى الله عليه و آله وسلم و خبر از آموزش انسان است و قلم و...: «بخوان، به نام پروردگار خويش كه آفريد... بخوان و (بدان كه) پروردگار تو گرامىترين است ؛ هم او كه با قلم آموزش داد (و) به انسان آنچه (را كه) نمىدانست، آموخت» (علق / 5 ـ 1)
قرآن ؛ خود به شخص پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم شأن تلاوت و آموزگارى كتاب و حكمت را مىدهد (آل عمران / 64؛ جمعه / 2). قرآن همچنين خود را «نور» (روشنايى)، بصائر (بينايىها) (اعراف / 103؛ اسراء/17) و مانند اينها مىنامد و صريحا انسان را به بصيرت و بينايى در زندگى فرا مىخواند: «بگو: اين راه من است، كه با بينش (و چشمان باز) به سوى خدا فرا مىخوانم...» (يوسف / 108) و نيز، از پيمودن راهى كه به آن علم ندارد نهى مىكند: «و پى مگير آنچه را نمىدانى (و بدان علم ندارى)...» (اسراء / 36).
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم، به تعليم و تربيت خداى متعال، شخصيت ربانى ـ قرآنى مىيابد. آن گاه به فرمان خدا قرآن را بر مردم تلاوت مىكند و به تزكيه و تعليم آنان مىپردازد. البته
1.ـ «در ميان هر امتى پيامبرى آمد كه خداى را بپرستيد» (النحل / ۳۶). و هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به اذن خدا مردم از او فرمان برند. (النساء / ۶۴)