لما لبثوا امدا» (الكهف / 12): «سپس آنان (اصحاب كهف) را (از خواب) برانگيختيم تا بدانيم (روشن گردانيم) كدام يك از دو گروه دربارهى مدتى كه (در غار) درنگ نمودند شمارش بهترى دارند.» و يا آيهى «و ليعلم اللّه الذين آمنوا...» (آل عمران / 140) : «... و تا خداوند بداند 1 (يعنى معلوم و آشكار كند) كسانى را كه ايمان آوردهاند (از ميان شما)...»
سوم ـ علم به معنى دليل و حجت، مانند «قالوا اتخذ اللّه ولدا ما لهم به من علم ولا لآبائهم» (الكهف / 4 و 5) «و گفتند : خداوند فرزندى گزيده است! نه آنان و نه پدرانشان به آن (دعوى) علم نداشتند» يعنى دليل و حجتى نداشتند.(ر. ك قرشى 1354: ج 5، 34 ـ 33).
بدين ترتيب كلمهى «علم» در قرآن ـ غالبا ـ در سه معنا به كار رفته است : 1 ـ آگاهى يافتن و دانستن 2 ـ آگاه كردن 3 ـ دانستن با دليل و برهان .
2 ـ كمال نور و هدايت قرآن :
وجعلته... نور هدى لا يطفأ عن الشاهدين برهانه... و سهّلت جواسى السنتنا بحسن عبارته...» (صحيفه سجاديه، دعاى 42)
و (قرآن را) نور هدايتى قرار دادى كه پرتو برهانش از برابر نظارهكنندگان خاموش نگردد... و سختى (لكنت) زبانهاى ما را با نيكويى و زيبايىِ عبارتهاى آن، ساده (و روان) ساختى...
2 ـ 1 ـ كلام خدا: قرآن از مقولهى كلام است و كلام، از «لفظ» و «معنى» تشكيل مىگردد. لفظ، قالب و ظرف است و معنى (دانش) محتواى آن، لفظ به منزله كالبد و جسم است و معنا به منزله روح و مايه حيات آن. لفظ، جنبه ظاهر و پوسته است و معنا (علم) جنبه باطن و حقيقت آن.
بنابر ادلّهى قرآنى و روائى و باور دينى ما؛ قرآن در هر دو جنبه لفظ و معنا، كلام خدا و صنع خدا است و غير از خدا ـ حتى رسول گرامىاش صلى الله عليه و آله وسلم ـ در آن دخالت ندارد: «و
1.ـ از آنجا كه هيچ چيز بر خداوند پوشيده نيست، در اين آيه و نظائر آن، تعبير «دانستن خداوند» ـ به درستى ـ به معناى آشكار كردن براى خلق و آگاه كردن آنان تفسير شده است.