بگو: جز اين نيست كه نشانهها نزد خداوند است و من، تنها بيمدهندهاى آشكارم * و آيا همين براى آنان بسنده نيست كه ما بر تو كتاب (آسمانى) را فرو فرستاديم كه بر آنان خوانده مىشود؟ به راستى در اين (كار) رحمت و يادآورى (ذكر) براى گروهى است كه ايمان مىآورند. بگو : خداوند، ميان من و شما (به عنوان) گواه بس (است)...». «اللهم انك انزلته نورا... انزلته على نبيك محمد صلى الله عليه و آله وسلم مجملاً، و ألهمته علم عجائبه مكمّلاً، و ورّثتنا علمه مفسّرا» (صحيفه سجاديه، دعاى 42).
بر اين اساس، نزول قرآن بر (قلب) پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ـ به تمام حقيقت نورانى و علمى آن ـ اولاً: موجب رشد و كمال بيشتر آن ابر انسان و عبد كامل حق شده است. ثانيا: با نزول اجمالى و الهام شگفتىهاى علمىاش به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، اين كتاب به عنوان رحمت و ذكر (ياد خدا و بيدارى دل) براى مؤمنان و نيز نشانهى صدق پيامبرى و اتمام حجتى كامل و بسنده در برابر منكران و بهانهجويان معرفى مىگردد. ثالثا : با انتقال اين ميراث عظيم علمى و وحيانى به صورتِ تفسير يافته و آشكار، دوام و بقاى اين گوهر نورى و هدايت الهى را ـ بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و براى هميشه ـ تضمين مىكند. 1
بنا بر آيههاى ياد شده (عنكبوت، 50 تا 52)، آنچه بر مردم خوانده مىشود (يتلى عليهم)، به واسطه اين عبد كامل و فرستاده راستين خدا است، و البته براساس حكمتها و قابليتها و پذيرشها ؛ در حديث شريف نبوى صلى الله عليه و آله وسلم آمده است: «قال الصادق عليه السلام ... قال: و قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم : انا معاشر الانبياء امرنا ان نكلّم الناس على قدر عقولهم» (المجلسى، محمد باقر 1362، ج 1، 85 و نيز : ر. ك. الكلينى، ج 1 / كتاب العقل و الجهل) «به راستى كه ما گروه پيامبران از جانب خدا مأمور شدهايم كه با مردم به ميزان عقل و خردشان سخن بگوييم. همچنين از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه گفت : «رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمهرگز با بندگان خدا به كنه عقل (و ژرفاى علم) خويش سخن نگفت» (همان).
نيز گفته شد كه تحدّى و هماوردطلبىِ قرآن، اساسا و در درجه نخست، تحدّى به حقيقت علمى و هدايت الهى قرآن است، نه بافت لفظى و ظاهرى، اگرچه آن نيز در
1.ـ دوام نور و بقاى علم و هدايت قرآن، در بند ۲ ـ ۴ گفتگو خواهد شد.