امرى اعتبارى و متكى بر آراء شخصى و تخيّلات و يا برخاسته از ذوقها و به اصطلاح قرائتها و برداشتهاى اين و آن نيست!
آنان گفتند : او (محمد) خود اين قرآن را بافته است؟! برخى برداشتهاى امروزين از «وحى قرآنى» هم، آن را نوعى دريافت تجربى و يا كشف درونى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، شبيه دريافتهاى عرفانى برخى عارفان مىكنند! (سروش 1378: 27، 26، 6، 4).
حاصل اين دو سخن، تقريبا يكى است. و آن ؛ دعوى دخالت غير خدا در پردازش قرآن است! اما قرآن با اين پاسخ روشن و كوبنده، خود را «منزول بعلم اللّه» ـ فرود آمده به دانش خدا ـ معرفى مىكند و هرگونه دخالت مستقلّ از جانب غير خدا ـ حتى از شخص رسول صلى الله عليه و آله وسلم ـ را به شدّت نفى مىكند!
بنابراين مفاد آيه شريفه، امروز نيز سراسر زنده و گويا است ؛ هم در زمينه ردّ ادعاى اثرگذارى تجربه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم بـر حقيقت وحى قرآنى و هم در مورد پندارِ قرائتْ محور بودن تفسير قرآن ۱ و....
بلى، چنان كه اشاره شد، كلام الهى حقيقتى با جانْمايه علم خداست. قرآن بيان واقعى حقايق عوالم وجود و جلوهى علمى خداست و نه متكى بر دريافتها و و برداشتهاى شخصى ! و بالاخره نداى هماوردجويى قرآن با چنين قوت و استحكام ـ كه اگر راست مىگوييد، همانند آن را بياوريد ـ دليل بر واقعيتِ علمى قرآن و ردّ تخيلى بودن آن است. چرا كه در صورت اخير، خيالپردازان توانا مىتوانند نظير آن را بياورند... بدين ترتيب روشن گرديد كه اين تحدّى قرآن، اساسا متّكى به دانش و محتواى علمى آن است. البته فصاحت و بلاغت لفظى و بافت ظاهرى آن را نيز ـ به عنوان ظرفى بايسته و مناسب، براى بيان حقايق علمى و معارف آسمانى قرآن ـ نبايد از نظر دور داشت.
1.ـ قرائت محور (و يا خواننده محور) بودن يك متن، آن است كه معناى آن متن را ـ به نحوى ـ متكى بر ذهن و فهم خواننده بدانيم. از ديدگاه برخى انديشمندانِ معاصر؛ معناى هر متن ـ از جمله متن قرآن ـ محصول تعامل ميان معناى تاريخى (زمان پيدايش) آن متن با جنبههاى امروزين ذهن خواننده است. (برگرفته از مقدمهى كتابِ «مفهوم النص»، تأليف نصر حامد ابوزيد، به نقل از روزنامه ايران، ش ۲۱۰۹، ۷ ارديبهشت ماه ۱۳۸۱، صفحه فرهنگ و انديشه). اين ديدگاه، به طور ضمنى ـ و به اشاره ـ در اين بخش از مقالهى حاضر، نقد گرديده است.